مبانی نظری وپیشینه تحقیق مدیریت زنجیره تأمین (SCM)

مبانی نظری وپیشینه تحقیق مدیریت زنجیره تأمین (SCM)

مدیریت زنجیره تأمین

مدیریت زنجیره تأمین (SCM) بعنوان یک واژه رایج علمی و مدیریتی در سال ۱۹۸۲ توسط اولیور و وبر برای توصیف یک سیستم کنترل سلسله مراتبی برای مواد، اطلاعات و جریان های مالی در یک شبکه چند بعدی بالقوه از نهادهای تصمیم گیری مستقل، معرفی شد. (Agrell & Hatami, 2019)

 

مدیریت زنجیره تأمین مجموعه ای از تمام فعالیتهای شرکت (اعم از راهبردی و عملیاتی) است که هدف آن یکپارچه سازی تأمین کنندگان، سازندگان، توزیع کنندگان و انبارداران و نیز تولید و توزیع صحیح و مناسب محصولات از لحاظ تعداد، محل، زمان و هزینه در راستای ارضای نیازهای مشتری است.  (Poirier & Reiter, 1996)

 

 

برخی از اهداف مدیریت زنجیره تأمین عبارتند از:

 

 

  • کاهش اتلاف و فعالیت های بدون ارزش افزوده مانند: کاهش هزینه یا کاهش موجودی ها
  • افزایش مسـؤلیت پذیری در قبال خدمت به مشتری
  • بهبود ارتباط زنجیره تأمین ( سرعت، صحت و تسهیم اطلاعات)
  • کاهش زمان چرخه تولید (توسعه محصول جدید، زمان تأخیر عرضه)
  • بهبود هماهنگی تلاش ها ( بهبود مستمر، درک اهداف).

 

 

به طور خلاصه می توان گفت که مدیریت زنجیره تأمین شامل سه بخش عمده یعنی تهیه و تدارک، تولید و توزیع است. همچنین برای مدیریت زنجیره تأمین باید سه نوع مدیریت را انجام داد:

  • مدیریت اطلاعات؛
  • مدیریت لجستیک (پشتیبانی)؛
  • مدیریت روابط؛ (طالب زاده، ۱۳۸۷)

 

در شکل ۲-۱ فرایند مدیریت زنجیره تامین نمایش داده شده است.

 

 

MRP : برنامه ریزی منابع

 

 

                  شکل ۲-۱ مدیریت زنجیره تأمین (منبع: Rogert, 2017)

 

 

در ادامه، چند نمونه از تعاریف زنجیره تأمین را بیان می کنیم.

 

 

۲-۲-۱ مفاهیم و تعاریف زنجیره تأمین

محققان، تعاریف بسیاری در این زمینه ارائه داده اند که در زیر به برخی از این تعاریف اشاره خواهد شد:

  • زنجیره تامین مفهومی است که می تواند مانند یک کانال ارتباطی از جریان های فیزیکی و اطلاعاتی بین تأمین کنندگان و مشتریان در نظر گرفته شود. از یک دیدگاه عملیاتی، این کانال شبیه یک جریان از فعالیت ها کار می کند و این فعالیت ها گسترده و فراگیرند. بنابر این عبارت ” زنجیره ” می تواند با عبارت ” شبکه ” جایگزین شود. (Christopher, 2017)

 

  • زنجیره تأمین یک فرایند دنباله دار، از مواد خام تا کالای ساخته شده است. این شامل وظایف مختلف نظیر طراحی محصول، پیش بینی، خرید، طراحی فرایند، تولید، توزیع، فروش بازاریابی است . (El-Baz, 2019)

 

  • زنجیره تامین می تواند به این صورت تعریف شود ” شبکه ای از سازمان های وابسته و در ارتباط با هم که برای کنترل، مدیریت و بهبود جریان مواد و اطلاعات از تأمین کننده تا مصرف کننده، بطور متقابل و اشتراکی با هم کار می کنند” . (Aitken, 1998)

 

  • زنجيره تأمين فرآيند يكپارچه تأمين مواد اوليه، تبديل اين مواد به محصول نهايي(از طريق توليد)، و تحويل محصول به مشتري(از طريق توزيع و يا تحويل به خرده فروشي ها و يا هر دو) مي باشد. (اعتباری و پور اسفندیانی، ۱۳۸۴)

 

  • زنجیره تأمین بعنوان یک سیستم ترکیبی که شامل ۴ فرایند یعنی برنامه، منبع، ساخت و ارائه می باشد، تعریف شده است که قسمت های مختلف را از جمله فراهم کنندگان مواد، تسهیلات تولیدی، خدمات توزیعی و مشتریان را از طریق فرستادن مواد جاری و دریافت اطلاعات جاری به هم متصل می کند. (Christopher, 1998)

 

  • یک زنجیره تأمین دربرگیرنده مجموعه فعالیت هایی است که برای تولید یک کالا یا خدمت از تأمین کننده تا مشتری انجام می شود. از جمله برنامه ریزی و مدیریت عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامه زمانبندی محصول یا خدمت، انبار کردن، کنترل موجودی و توزیع، تحویل و خدمت به مشتری. (نجفی و موحدی مهر، ۱۳۹۰)

۲-۳ لزوم اندازه گیری عملکرد زنجیره تأمین

اندازه گیری عملکرد عنصر پایه ای برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری مؤثر است. در حقیقت سیستم های اندازه گیری، مهمترین نقش را جهت نظارت، افزایش انگیزه، بهبود ارتباطات و اجتناب از اشتباه در سازمان ایفا می کنند. در نتیجه این سیستم ها کمک مؤثری برای مدیران، به منظور بازنگری و بهبود اهداف و فرایندهای تجاری فعلی سازمان به شمار می آیند. به زعم Sink، « هیچ چیزی قابل مدیریت نیست، مگر آن که اندازه گیری شود ». ( اعتباری و پوراسفندیانی، ۱۳۸۴)

 

سنجش عملکرد می تواند اطلاعات بازخورد مورد نیاز برای آشکار ساختن پیشرفت ها، انگیزه های پیشرفت و تشخیص و شناسایی مسائل و مشکلات را از سیستم گرفته و به تصمیم گیران سازمان ارائه کند.

(Rolstands, 1995)

 

در مفهوم مدیریت زنجیره تامین، اندازه گیری عملکرد می تواند به تسهیل فهم عمومی و یکپارچه سازی بین اعضای زنجیره تأمین کمک کند. (Lebas, 1995) بطور گذرا نتایج ارزشیابی عملکرد در مدیریت زنجیره تامین، تأثیر استراتژی های تولید و نیز فرصت های بالقوه موجود را آشکار کرده و سهولت ادغام و همکاری اعضای زنجیره را از طریق افزایش درک داخلی آن ها از فرایندهای در حال انجام سبب می شود.  (Kuwaiti, 2017)

 

 

اندازه گیری عملکرد در زنجیره تامین فرایندی است به منظور تحلیل مدیریت عملکرد، جهت کاهش هزینه ها، کاهش ریسک و ایجاد امکان بهبود مستمر در ارزش آفرینی عملیات. بطور کلی سیستم اندازه گیری عملکرد در زنجیره تامین سازمان را قادر می سازد تا:

 

  • بازبینی، ارزیابی و کنترل عملکرد در اختیار سازمان باشد.
  • بتوان از متدولوژی و معیارهای یکسان در ارزیابی، در سطح سازمان سود برد.
  • بتوان در چارچوبی سیستماتیک تصمیم گیری نمود.(معنوی زاده و همکاران، ۱۳۸۵)

 

اندازه گیری کارایی برای ارزیابی عملکرد سازمانها، همواره مورد توجه بوده است.(مهرگان،۶۳،۱۳۸۷) محاسبه کارایی زنجیره تأمین یکی از مسائل مهم به شمار می رود چرا که کارایی زنجیره تأمین، معیار مهمی برای کیفیت و مفید و مؤثر بودن زنجیره می باشد. هدف از محاسبه کارایی یک زنجیره تأمین این است که با کمترین هزینه (ورودی) بیشترین سود (خروجی) را داشته باشیم. (Camm et al., 1997)

 

 

 

۲-۳-۱ مشکل روش های سنتی در اندازه گیری کارایی زنجیره تأمین

زنجیره تأمین سنتی به طور معمول به وسیله کارخانه دار که شیوه توسعه، تولید و توزیع هر محصولی را اداره و کنترل می کرد اداره می شده است. در آن زمان، سنجش کارایی به وسیله نسبت درآمد بر روی کل هزینه های عملیاتی زنجیره تأمین سنجیده می شد. (Stewart, 1997)

نمودار رادار[۱] و نمودار Z بعضی از ابزارهای عمومی هستند که قبلاً کارایی زنجیره تأمین را مورد سنجش قرار می داده است. این ابزارها بر مبنای تکنیک تحلیل شکاف بوده و دارای ماهیتی بسیار گرافیکی است. اگرچه رویکردهای گرافیکی سبب درک آسان می شود ولی در صورتی که در تجزیه و تحلیل، عناصر چندگانه ای با هم ترکیب شوند، رویکرد گرافیکی برای تصور در ذهن نامناسب تلقی می شود.

روش معروف مورد استفاده دیگر، استفاده از نسبت ها است. این روش کارایی را بوسیله حاصل تقسیم خروجی بر ورودی محاسبه می کند و از روش محاسبه ای آسان برخوردار است. در هر حال یک مشکل همراه با مقایسه از طریق نسبت ها وجود دارد و آن وقتی است که ورودی و یا خروجی به صورت چندگانه در نظر گرفته شوند.  (Zhu, 2016)

بطور کلی، روشهاي ارزيابي عملكرد سنتي بيشتر به روي سنجه هاي مالي مشهور همچون نرخ بازده سرمايه گذاري، ارزش خالص فعلی،  نرخ بازدة داخلي و دوره بازپرداخت تمركز مي كنند. اين روشها، بيشتر براي ارزيابي ارزش كاربردهاي ساده مديريت زنجيرة تأمين است. متأسفانه روشهاي ارزيابي متكي بر سنجه های مالی، به هنگام ايجاد كاربردهاي جديدتر مديريت زنجيرة تأمين زياد مفيد نيستند. اين زنجيره هاي تأمين پيچيده، نوعاً در جستجوي ارائه دامنه وسيعي از منافع كه خيلي از آنها غيرمشهودند، هستند. (بیات و همکاران، ۱۳۸۶) ارزیابی کارایی زنجیره تأمین نیاز دارد تا به عنوان ساختاری چند بعدی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین ابزارهای سنتی نمی توانند ساختارهای چندگانه را به حساب آورند و قادر نیستند که ابزارهای مناسب سنجش کارایی زنجیره تأمین را فراهم کنند. از این رو، کارایی زنجیره تأمین یک شرکت پدیده پیچیده ای است که به بیش از یک معیار برای ترسیم احتیاج دارد.  (Zhu,2016)ایجاد معیارهای عملکردی چندگانه وظیفه مشکل و غیر قابل چالش سنجش کارایی را تغییر داده است. پس یک ابزار مؤثر برای سنجش کارایی زنجیره تأمین به طور فزاینده مورد نیاز است. (Rao, 2018)

مدل های تحلیل پوششی داده ها (DEA) از آن جهت که دستیابی به شاخص کارایی را با در نظر گرفتن همزمان داده ها و ستاده های بنگاه تولیدی میسر می سازند، در سال های اخیر اهمیت بسیاری پیدا کرده اند. انعطاف پذیری مدل های مورد استفاده در روش DEA یکی از کلیدی ترین خصوصیات آن هاست.

۲-۴ تحلیل پوششی داده ها (DEA)

تحلیل پوششی داده ها، که توسط چارنز، کوپر و رودز در سال ۱۹۷۸ ارائه گردید، یک رویکرد برنامه ریزی ریاضی برای تحلیل کارایی نسبی واحدهای تصمیم گیری (DMUS) مشابه است، که دارای ورودی ها و خروجی های چندگانه می باشند. (Li et al., 2016) این تکنیک، یک روش مبتنی بر تجربه (دارای ماهیت تجربی) می باشد که نیازی به مفروضات و محدودیت های مدل های سنتی سنجش کارایی ندارد. نقطه شروع استفاده از DEA ایجاد یک نسبت سازگار از مجموع موزون خروجی ها به مجموع موزون ورودی ها برای هر DMU است. (صفائی قادیکلائی، ۱۳۹۰)

ایده اصلی در شکل گیری DEA فراهم نمودن تکنیکی بود که به وسیله آن بتوان در میان مجموعه ای از واحدهای مشابه، به شناسایی واحدهایی که بهترین عملکرد را داشته اند (واحدهای کارا-مرزی) و نیز سنجش سطح کارایی دیگر واحدها (واحدهای ناکارا-غیر مرزی) پرداخت. (Cook & Seiford, 2018)

تکنیک DEA به ارائه واحدهای الگو (دارای بالاترین سطح ممکن نسبت به سایرین) و نیز ارائه راهکارهای بهبود عملکرد برای واحدهای ناکارا با تصویر هر واحد ناکارا روی مرز کارا، می پردازد. ( عرب مازار، ۱۳۹۰) از آنجایی که این تکنیک با ایجاد یک پوشش-لفاف (مرز کارایی) بر روی مشاهدات، به ارزیابی و مقایسه عملکرد آن مشاهدات می پردازد، عنوان تحلیل پوششی داده ها را به آن نسبت داده اند. (Cooper et al., 2018)

…………………………

…………………….

………………………

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

هشت − 7 =

0