مبانی نظری وپیشینه تحقیق ماهیت خود کنترلی

مبانی نظری وپیشینه تحقیق ماهیت خود کنترلی

ماهیت خود کنترلی

مفهوم ماهیت خودکنترلی[۱]، به شکل های بسیاری در سراسر تاریخ بشر ظاهر شده است. تراژدی های یونان باستان، آکنده از پنداره‎های درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامه‎های شکسپیر، هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده، و هم نمایانگر اراده‎ی آزاد است. فیلسوفان، با مفهوم هسته‎ی کنترل تحت عنوان جبرگرائی در برابر اراده‎ی آزاد، دست به گریبان بوده‎اند. جامعه شناسان آن را به عنوان خودمختاری در برابر خود بیگانگی و یا ناتوانی نام برده‎اند و روانشناسان از آن به عنوان رفتارگرائی در برابر ذهن گرایی نام برده اند. نیچه[۲] ، قدرت را مهمترین پدیده روان شناختی نامیده است و آدلر[۳] در نظام روانشناسی فردی خود بیان کرده است که مبارزه کردن برای کنترل شخص بر سرنوشت خود، مهمترین انگیزش است و هر شخص بدون احساس چنین کنترلی دچار عقده‎ی حقارت، خواهد بود و ممکن است درصدد جبران بیش از حد تلاشهای خود برای رسیدن به حس کنترل یا غلبه باشد. همه‎ی اینها به عقیده‎ی ساموئل بال[۴] (۱۹۹۴)، مبین ریشه‎های تاریخی و نظری هسته‎ی کنترل می‎باشد. با این وجود سازه‎ی خود کنترلی را نخستین بار فارز[۵] (۱۹۵۷) و راتر[۶] (۱۹۶۶) به شیوه‎‎ی علمی وارد واژگان روان شناختی کردند. این سازه، در مطالعات مربوط به انگیزش، به گونه فزاینده‎ای اهمّیت نظری و علمی بدست آورده است. سازه خود کنترلی ریشه در نظریه‎ی یادگیری اجتماعی دارد. در این نظریه، تقویت به عنوان تعیین کننده‎ی رفتار شناخته شده است و ادراک فرد در مورد منبع این تقویت عنصری اساسی در تعیین رفتار است. به عبارت دیگر، به عقیده‎ی راتر ادراک فرد از تقویت (پاداش یا تنبیه)، یک ویژگی دو ارزشی را به وجود می‎آورد. بدین معنی که در هر رفتاری این دو ارزش (دو قطب) نمی‎تواند با هم وجود داشته باشند. این متغییر دو قطبی خود کنترلی درونی در مقابل خود کنترلی بیرونی است(راتر، ۱۹۶۶ به نقل از محمد خیر، ۱۳۷۸).

مفهوم خودکنترلي که در سال۱۹۷۴توسط اشنايدر[۷] گسترش يافت، به اين معني است که يک شخص در موقعيت خود چه قدر انعطاف پذير يا چه قدر پايدار است(کاشال وکوانت[۸]، ۲۰۰۶). اشنايدر بیان کرد، مردم در يك بحث كلي به دو دسته تقسيم مي شوند: افراد با خودكنترلي بالا[۹] و افراد با خودكنترلي یایین[۱۰] كه هر كدام ويژگي هايي دارند(کجدال[۱۱]، ۲۰۱۷). برخي از افراد نسبت به موقعيت هاي اجتماعي حساس هستند و ظاهر خود را متناسب با موقعيت رايج تنظيم مي کنند، اين افراد را با خودکنترلي بالا مي ناميم. در مقابل افرادي هستند با خودکنترلي پايين كه تمايل دارند فکر و احساس خود را بيان نمايند، تا اينکه آن را متناسب با موقعيت سازماندهي کنند(اشنايدر، ۱۹۷۴). همچنین بالا يا پايين بودن خودكنترلي در افراد به تفاوت در نگرش، رفتار، ادراكات و باورها بستگي دارد(اشنایدر، ۱۹۷۴ ؛ به نقل از کومر و تامپسون[۱۲]، ۲۰۱۷).

روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که تعادل بین رفتارها و کنترل خود در مواجهه با مشکلات اجتماعی را داشته باشد(حردانی، ۱۳۸۵). خودکنترلي و خود تاب آوري از منابع درون فردي هستند كه مي توانند سطوح استرس و ناتواني را در شرايط ناگوار تعديل نمايند و اثرات منفي استرس را كم رنگ تر جلوه دهند(ویسی و همکاران، ۱۳۷۹). يكی از مهمترين مهارت ها كه مشخصه سلامت و بهزیستی روانی افراد است، برخورداري آنها از صفت خودكنترلي(خودنظارتی) است. افرادي كه مي توانند هدف هاي واقع گرايانه را اولويت بندي كنند و در زمان تصميم گيري ميان عواطف و عقل تعادل برقرار كنند، خود كنترل هستند(آقايار وشريفی درآمدي، ۱۳۸۵). خودكنترلي بيانگر ميزان مطابقت ويژگي هاي رفتاري خود با شرايط و موقعيت موجود است(كريتنر و کینیکی[۱۳]، ۲۰۱۸).

نارسایی خود کنترلی با مفهوم تکانشگر ی رابطه دارد و نشانگر ناتوانی در تفکر در مورد پیامد رفتار است. تفکر در مورد پیامد، ولی عمل بر اساس خشنودی آنی به رفتار بدون پیش بینی منجر می شود. افراد وقتی خودکنترلی را به کار می گیرند که بخواهند به هدف بلند مدتی دست بیابند. برای این منظور فرد باید از لذت غذا، الکل، دارو، قمار، سکس، تحریک حسی، پول خرج کردن، بیدار ماندن یا خوابیدن چشم پوشی کنند. این کار را از راه مهار وسوسه های دروغ گفتن، فرار از قولی که داده اند و نیز آرام ساختن خود به علت ناکامی به دست آمده انجام می دهند. در بسیاری از موقعیت های بغرنج و دو گانه که فرد باید دست به انتخاب بزند، باید از خودکنترلی استفاده کند. خودکنترلی هسته ی اصلی بسیاری از مشکلات کودکان و بزرگسالان است. وقتی خود کنترلی را به شکل به تاخیر انداختن خشنودی نگاه کنیم خواهیم دید که بسیاری از مشکلات ریشه در همین نارسایی دارند. برای مثال، در اعتیاد به مواد مخدر، خشنودی مصرف با اهداف بلندمدت ترک مواد، میل به قماربازی و فواید درازمدت آن برای خود فرد و خانواده تداخل می کند.

خودكنترلي نقش بسيار مهمي در رفتار دارد. به گونه‌اي كه حتي اگر فرد نگرش‌هاي مثبت در مورد يك رفتار داشته باشد و انتظار تاييد آن را نيز داشته باشد، در صورتي كه احساس كند اجراي آن رفتار فراتر از توانايي و كنترل اوست، آن عمل را انجام نمي‌دهد. بر اساس اين ديدگاه تفكيك دو نوع خود كارآمدي ضروري است. يكي به معناي عقايد و باورهاي فرد درباره توانايي خود در به دست آوردن و استفاده از مواد است كه به آن خودكارآمدي مصرف گويند. نوع ديگر، خودكارآمدي امتناع است كه بيانگر باور فرد در مورد توانايي مقاومت در برابر فشار اجتماعي براي مصرف مواد است. بر همين اساس، اگر هم فرد قصد انجام رفتار نداشته باشد، ممكن است به دليل فقدان مهارت‌هاي امتناع از فشار همسالان و عوامل اجتماعی- محیطی، اقدام به انجام رفتار پرخطر نماید. مطالعات اخير شواهدي دال بر تاييد نقش مستقل خودكارآمدي امتناع را نشان داده‌اند(پرتياتز، فلاي و ميلر، ۱۹۹۵). همچنين، يافته‌هاي پژوهشي حاكي از اين است كه بين خودكارآمدي و رفتارهای پرخطر در نوجوانان رابطه معناداري وجود دارد (دولان، روزماري، مارتين و روزنو، ۲۰۱۸؛ تات و همكاران، ۲۰۱۸؛ مك كلار، ايلگن، موس و موس، ۲۰۱۸).

خودکنترلی یعنی فرد کنترل رفتارها، احساسات و غرایز خود را با وجود برانگیختن براي عمل داشته باشد. یک کودك یا نوجوان با خودکنترلی، زمانی را صرف فکرکردن به انتخاب ها و نتایج احتمالی می کند و سپس بهترین انتخاب را می کند(فرایز و هوفمن[۱۴]، ۲۰۱۸). خودکنترلی را مایر و سالووي[۱۵](۲۰۱۷)، تحت عنوان کاربرد صحیح هیجان ها معرفی می نمایند و اعتقاد دارند که قدرت تنظیم احساسات موجب افزایش ظرفیت شخصی براي تسکین دادن خود، درك کردن اضطراب ها، افسردگی ها یا بی حوصلگی هاي متداول می شود. افرادي که به لحاظ خودکنترلی ضعیف اند، دائماً با احساس ناامیدي، افسردگی، بی علاقگی به فعالیت دست به گریبان اند، در حالی که افراد با مهارت زیاد در این زمینه با سرعت بیشتر می توانند ناملایمات را پشت سر گذاشته و میزان مشخصی از احساسات را با تفکر همراه نموده و مسیر درست اندیشه را بپیمایند(صفري، ۱۳۸۷). خودکنترلی به معنی سرکوب کردن هیجانات و احساسات نیست. برعکس، خودکنترلی یعنی اینکه ما یک انتخاب براي چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزي که مورد تاکید است، روش ابراز احساسات است به طوري که جریان تفکر را تسهیل کند(گلمن[۱۶]، ۱۹۹۵ ؛ به نقل از پارسا، ۱۳۸۰).

از جمله فواید کنترل و تنظیم هیجانات کنترل سطوح برانگیختگی براي به حداکثر رساندن عملکرد، پشتکار داشتن، به رغم دلسردي و وسوسه، جلوگیري از واکنش مخرب در مقابل تحریک و عملکرد صحیح به رغم فشارهاي وارده می باشد. ناتوانی در تنظیم هیجان حاصل از مخالفت هاي اجتماعی و ترس از این گونه مخالفت ها گاهی آنقدر شدید است که بر تلاشهاي فرد براي انجام عمل صحیح چیره می شود(شیپز، کاترین و میرن[۱۷]، ۲۰۱۸).

تحقیقات نشان داده است که خودکنترلی بین عناصر تشکیل دهنده رخدادهاي رفتاري با درنگ هاي زمانی(به تعویق انداختن کار) پلی برقرار می کند. در صورتی که بین این رخدادها، پاسخ ها و پیامدها فاصله اي نباشد یا فاصله کمی باشد(یعنی بین رخدادهاي محیطی و رفتاري که فرد انجام می دهد) احتیاجی به خودکنترلی نخواهد بود. بنابراین سازماندهی در عرض زمان، یکی از ویژگی هاي مهم تعریف خودکنترلی است. بیابانگرد(۱۳۸۴)، دریافت که کنترل رفتار خود یک تکنیک موثر براي کاهش زمان لازم جهت انجام تکلیف و افزایش زمان لازم براي رفتارهاي تکلیف مدار است. بنابراین، خودکنترلی می تواند به افراد کمک کند تا زندگی بهتري داشته باشند.

نادي و سجادیان(۱۳۸۵)، در تحقیق خود بیان کرده اند که مفاهیم خود راهبري[۱۸] یا خودمدیریتی از نظر فلسفی به اگزیستانسیالیست ها[۱۹] و از نظر روانشناختی به انسانگرایان[۲۰] نسبت داده شده است(بیلر و اسنومن[۲۱]، ۱۹۹۰). در حوزه تعلیم و تربیت ریشه هاي خودراهبري را می توان در دیدگاه هاي تجربه گرایانه جان دیویی[۲۲] پیدا کرد(ویلیامز[۲۳]، ۲۰۱۷ ؛ به نقل از نادی و سجادیان، ۱۳۸۵). همچنین مفاهیم خودتنظیمی[۲۴] و خودکنترلی در نظریه هاي یادگیري شناختی اجتماعی بندورا[۲۵] و نظریه هاي خودتعیین گري[۲۶] دسی و ریان[۲۷]، زیمرمن[۲۸]، پینتریچ و شانک[۲۹] (۲۰۱۶)، از مبانی اصلی و پایه اي هستند…………………….

………………………………

……………………………

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

3 × سه =

0