حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی
متغیرها: حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی
توضیحات: ۳۵ صفحه فارسی (word) با منابع کامل
دانلود تحقیق آماده با رفرنس دهی کامل فارسی و انگلیسی و پانویس ها، برگرفته از مقاله های فارسی و ترجمه تخصصی متون مقاله انگلیسی و مقاله بیس پایان نامه با ترجمه آماده کتاب های خارجی و کتاب های داخلی رشته های مختلف، مناسب برای انجام و نوشتن پروپوزال و آماده کردن فصل دوم پایان نامه فقه و علوم قرآنی و احکام، توضیح مولفه های پرسشنامه و مقاله داخلی و خارجی و طرح های تحقیقاتی
خلاصه ای از کار:
حیطه های انحطاط مغرب زمین (غرب)
دیدن اروپای پرزرق و برق فعلی، شاید مجال کمتری به انسان بدهد که در مورد گذشته تاریک اروپا یا حقایق مخفی گذاشته شده در مورد انحطاط تمدن کنونی غرب، فکر کند؛ اما دیدن همین اروپا در قرون وسطی رقت برانگیز است؛ روزگاری که مسلمین از امپراتور روم در اوج عظمتش سرآمد بود و مردم در رفاه ، پاکیزگی و نظافت چه در شهر و چه از نظر بهداشت فردی و امنیت زندگی میکردند، صنایع بزرگی در آن به وجود آمده بود و در نهایت بودند، اما اروپایی ها ر لندن، حتی یک چراغ برای نمونه نمی سوخت، و در شهر پاریس خیابانی کشیده نشده بود[۱] غرب در طی روزگار خوش خود، از رنج های بی شمار حاصل از دنیای سراسر غرق در پیشرفت علوم شاهد حوزه های انحطاط فراوانی میباشد، و ما به بخشی از آن می پردازیم:.
………………..
باشیوع گرایش شدید به علم و مرکز توجه قرار گرفتن حس و تجربه و عقل انسانی به عنوان تنها عوامل برای پیشرفت و ترقی انسان غربی کم کم در دام انسان گرایی افتاد. در این دیدگاه فرد به جامعه تقدم دارد. فرد نقطه مرکزی ست و آنچه حول محور او میچرخد، باید به گونه ای در خدمت او وتامین خواسته ها و نیازیهای او باشد[۲]
………………
………………..
…………
…………….
………..
ظاهرا قرار نیست هیچوقت انسان به این باور برسد که عقل او به تنهایی می تواند برای رسیدن به سعادتش کافی باشد؛ و در اوج عقل مداری این انسان یا به دست خود یا با فراموشی برخی خوبیها خود را…………..
…………..
تعریف سکولاریزاسیون کاملا به دین وابسته است و سکولاریزاسیون فرایندی است که به عرفی شدن و عقلانی شدن نهادهای دینی و انفکاک دین از دنیا و به حاشیه راندن دین از عرصهی اجتماع اشاره دارد.[۳] این نوع برداشت و برداشت از دین در غرب، به کنار نهادن نهاد دین منجر شده و عملا دین را به عنوان یک نهاد اخلاقی مهم به کنار نهاده و باعث بروز اخلاق خشک و عقلانی محض گشته. عقلی که همه خوبیها و اخلاق را درچارچوب نفع شخصی می نگرد.
واژۀ عرفی شدن (Secularization) در زبان های اروپایی در معاهدۀ صلح وستفالیا در ۱۶۴۸ به کار برده شد. در این معاهده از واژه ی عرفی شدن برای توصیف انتقال سرزمینهایی که قبلا تحت کنترل کلیسا بودند استفاده شد. این سرزمین ها به مراجع سیاسی غیر روحانی انتقال می یافتند. پیش از این معاهده، از واژه ی Secularis استفاده می شد و اهل کلیسا از تمایز میان امور دینی و عرفی برای طرح ادعای برتر بودن امور مقدس بهره می گرفتند.[۴]
………………………
در بارۀ بحران معنویت موجود در غرب، می تون بسیار سخن راند؛ از جمله علامه جعفری، از زبان اندیشمند غربی، آورده که: « بر همه آشکار است که ما خود در راه نابود کردن فرهنگی هستیم، آنچه باقی می ماند دیگر ایمن و محفوظ نیست. و اگر هنوز برباد نرفته است بدین جهت است که در معرض فشار مخرب قرار نگرفته است اما پایهاش سست است و با یک لرزش فرو خوهد ریخت. ظرفیت فرهنگی انسان مدرن کاهش یافته است، زیرا شرایط سبب تنزل آدمی و صدمه روحی وی شده است».[۵]
………….
……………
……………
…………
……………….
……………..
……………..
………………
۲) ضد ارزش ها ابزار تبلیغ کالا
………………
……………
……………….
………………..
غرب، جهان و انسان را در مادّه خلاصه میکنند، مبنا و اساس آزادی را میل، خواست و اراده فردی میدانند و معتقدند هر کاری که انسان طبق قانون طبیعی میخواهد، بدون هیچ گونه رادع و مانعی انجام میدهد؛ تا حدی که قانون و دولت اجازه دهد، قانونی که براساس خواست و اراده بشری تدوین شده است. آنان معتقدند که آزادی انسان، به معنای توان همه جانبه او در انتخاب هر چیز و از جمله بردگی برای انسانهای دیگر است. در نگاه آنان، انسان، آزاد است که دین را بپذیرد یا نپذیرد، اگر نپذیرد ملامتی بر او نیست؛ زیرا هیچ حقیقتی را از دست نداده است. امّا در مکتب وحی، این رهایی مطلق، به معنای بردگی است؛ زیرا چنین آزادی مطلقی برای انسان، اسارت او در دست آرزوها و هوسها میباشد و او در واقع از هوای درونیاش پیروی میکند.[۶]
……………..
………………
۶- پوشاندن سقوط ارزشها با ماسک حقوق بشر
استفاده از تعریف نسبی حقوق بشر، برای غرب شعاری تبلیغاتی را پدید آورده که در لوای آن در رویکرهای مختلف به تعاریفی جداگانه از آن پرداخته و به بهره برداری میرساند. رینگر بروز حقوق جهانی بشر را در هنگام سقوط اخلاقی تمدن غرب چنین توضیح می دهد: «درست هنگام سقوط اخلاقی تمدن غرب، حقوق بشر مانند یک عقیده مقدس یا بهتر بگوییم قانون اکثریت و یا حق، پدید آمد که رفته رفته به یک همبستگی نیرومند مردمی انجامید… . در حکومت دموکراسی، مفهوم «حقوق بشر» تضمین حراست مرزها و آب و خاک است و این بهترین مستمسک برای جلب رضایت مردم است…» و در جواب از حل این مسأله ادامه میدهد: «از من مکرر سؤال می شود که آیا برای نجات تمدن غرب دیگر وقتی باقی نمانده است؟ آیا می توانیم روحیه و صفات اخلاقی گذشته خود را دوباره کشف کنیم و به دست آوریم؟ از نظر من، تنها راهی که می توانیم امیدوار باشیم این است که با توسل به آن نکات درست و اخلاقی تمدن غرب را دوباره کشف کنیم.» [۷]
……………….
در عرصۀ اجتماع و سیاست همان طور که غرب به موازات پیشرفت علم و صنعت به رشد دست یافت، اما پسرفتهایی نیز در همان حیطههای خود دارا استجریان صنعتی شدن جامعه که با رشد فزاینده شهرنشینی، کوچ به شهرهای بزرگ، افزایش جمعیت و پدیده های بسیار دیگری از این دست در غرب همراه بود، در قرن نوزدهم و………………
………………
……………
………………
۳- فروپاشی نهاد خانواده، عامل فساد جامعه
با شروع انقلاب صنعتی، وقتی انتقال توده عظیم مردم از روستاها به شهرها شروع شد. عدۀ بیشماری کارگر به وجود آمد که از دارایی و سواد محروم بودند و برای امرار معاش مجبور بودند در کارخانهها کار کنند تا کاری به دست بیاوردند. کارمدام اعضای خانواده، در کارخانهها برای خانواده زهری بود که در عصر حاضر به گونه های مختلف در عدم استحکام خانواده به معنی عرفی آن انجامیده.
انقلابی که در صنعت صورت گرفت و باعث پدید آمدن طبقه جدید از کارگران و کارفرمایان شد؛ هر یک از آن دو طبقه برای منافع خود دست به کار شدند؛ کارگران برای درآمد بی زحمت و کارفرمایان برای کسب ثروت بیشتر؛ و چون برای کار با ماشین کمتر احتیاج به کار جسمانی و تجربه قبلی بود، زنان و بچه ها از ۶ سال به بالا به تعداد زیاد استخدام می شدند و از آنها با بی رحمی استفاده می شد. زیاد در کارخانهها استفاده می شد.[۸]
………………..
۱) افزایش طلاق و بروز ناهنجاریهای اخلاقی
پایه های خانواده در تمدن غربی به شدت سست شده است و شدت طلاق های صورت گرفته در غرب هم نتیجهای جز در اختیار نبودن فرزندان و از دست رفتن تربیت فرزندان توسط پدر و مادر نمی باشد. خانواده های تک والدینی به یکی ااز جنبه های دائمی و قابل توجه جوامع بشری تبدیل شده استوتغییر الگوی مرسوم زن و شوهری و فرزندان به الگوی بدون پدر و مادر ، فرزندان بدون سرپرست. فرزندانی که با پدر بزرگ و مادر بزرگ هایشان زندگی می کنند با زندگی مشترک بدون ازدواج هستند. در سال ۲۰۱۶م ۱۳٫۵ میلیون نفر از والدین آمریکایی سرپرستی۲۱٫۷ میلیون کودک زیر۲۱ سال را برعهده داشتند در حالیکه یکی از آن ها درجای دیگر زندگی می کردند[۹].
……………….
………………
۳) ﻫﻢﺧﺎﻧﮕﻲ ﻳﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺸﺘﺮك ﺑﺪون ازدواج
……………..
با دقتی کم متوجه می شویم که جهت گیری در غرب جهت گیریای ضد خانواد است. که منجر به فروپاشی خانواده می شود. وقتی که خانواده فروپاشی نمود بر اساس آموزههای اسلامی جامعه نیز رو به اضمحلال می رود.[۱۰]
………………
………………
……………….
………………
………………
…………………
یکی از کسانی که در خصوص انحطاط اقتصادی غرب سخن میگوید ژان فوراستیه است ؛ وی در کتاب تمدن سال ۲۰۱۶ به اختصار در پی تشریح و تبیین مشکلات تمدنی بشر در زمان حال و آینده است. واز نداشتن عقیدای ثابت درغرب گلایه می کند؛ و ضمن تشریح فراز و نشیبهای اقتصادی در قرن بیستم، به تشریح ناکامیهای بشر در قرن می پردازد از جمله عوامل و آثارذکر شده از نظر وی عبارتند از: افزایش جمعیت، هرج و مرج بینالمللی، بیکاری، آموزشهای غیرمسؤولانه، وجود انسانهای بیاحساس، و بیعشق و درد از جمله مشکلات غرب است و معنقد است.:« انسان متعارف ثروتمند امروزی، از انسان متعارف فقیر دیروزی خوشبختتر نیست. بدون تردید حتی از او بدبختتر هم هست»[۱۱] در جای دیگر ادامه می دهد « . چرا که در گذشته کار سخت شبانهروزی، کمبود تغذیه، کمبود سوخت، و نبود امکانات رفاهی، زندگی را بر انسان دشوار میساخت. اما با تمام این مشکلات، بشر آن روز بیدغدغه بود و گاهی آهنگی و آوازی و خندهای نیز از در و دیوار زندگی به گوش میرسید. امروز آن مشکلات اقتصادی دیگر کمتر وجود دارد، ».[۱۲]……………..
………………
منابع:
قرآن
نهج البلاغه
۱- آمدی ، عبدالواحد ابن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۴
۲-آشكار، ژيلبر، جدال دو توحش: ۱۱ سپتامبر و ايجاد بينظمي نوين جهاني،مترجم:حسن مرتضوي، تهران: اختران، ۱۳۸۴
۳- اگریدی، جوان، مسیحیت و بدعت ها، ترجمه عبدالرحیم سلیماانی اردستانی، قم، موسسه فرهنگی طه چ ۲ ، ۱۳۸۴
۴- الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۴
…………….
………………..
https://lszapi.com/: https://lszapi.com
[۱] – شریف، میان محمد، منابع فرهنگ اسلامی، صص ۱۷-۲۱
[۲]- محمد حسن حیدری و دیگران ، فصلنامه اسلام و پژو هش های تربیتی، بررسی تطبیقی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم و دلالت های تربیت اخلاقی آن ۱۳۹۱، ص۸۹
[۳]– برایان ویلسون، دین اینجا و آنجا، مقاله ی عرفی شدن، ترجمه ی مجید محمدی، (نشر قطره، چ ۱، ۱۳۷۷)، ص ۱۹
[۴]– پیشین، ص۱۹
[۵] – محمدتقی جعفری، فرهنگ پیشرو…، ص۱۴
[۶]– ر.ک: آیت الله جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، (قم: مرکز نشر إسراء، نوبت دوم، ۱۳۷۹ ه ش) ص ۲۹ ـ ۳۰
[۷]– محمدتقی جعفری، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، ، ص ۱۱۲ و۱۱۳
[۸]– هنری نیلسون لیتل فیلد ، تاریخ اروپا از سال ۱۸۱۵ به بعد،ص ۹و۱۰
[۹] – فروپاشی نهاد خانواده درغرب، روزنامه رسالت ۳/۵/۹۱ شماره ۷۵۹۵… magiran.com
-[۱۰] -فروپاشی خانواده در غرب، رسالت، ۳/۵/ ۹۱ همان
[۱۱] – ژان فوراستیه، تمدن سال ۲۰۱۶، ترجمه خسرو رضایی، سازمان انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۶۸،ص۱۰۳
[۱۲]– پیشین
دیدگاهی بنویسید