پیشینه ومبانی نظری تحقیق ساختار سازمانی

پیشینه ومبانی نظری تحقیق ساختار سازمانی

ساختار سازمانی

سازمان پدیده ای اجتماعی است که به طور اگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتا” مشخصی بوده و برای تحقق اهداف، بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می نماید.(رابینز، ۱۳۸۵). برای شناخت سازمان باید به ابعادی از سازمان توجه شود که بیان کننده ویژگی های خاص سازمان هستند. ابعاد سازمانی به دو گروه طبقه بندی می شوند: ساختاری و محتوایی. این ابعاد به همان صورت سازمان را تشریح می کنند که شخصیت و ویژگی های فیزیکی معرف افراد هستند (دفت، ۱۳۸۹: ۱۸).

ساختار سازمانی چارچوبی است که مرزهای رسمی را که سازمان در آن (محدوده ) فعالیت می کند، تعریف           می نماید. ساختار یک سازمان نشان می دهد که چگونه افراد برای منابع رقابت می نمایند، مسئولیت های سود و سایر معیارهای عملکردی در کجا قرار دارد، چگونه اطلاعات منتقل می شود و چگونه تصمیمات اتخاذ می گردد (رو و بایرز، ،۱۹۹۷: ۱۹۶). ساختار سازمان تعریف می کند که چگونه وظایف به طور رسمی تقسیم، گروه بندی و هماهنگ می شود (رابینز، ۱۹۹۷). به بیان دیگر، ساختار سازمان به شکل کسب و کار اشاره می نماید و بازتابی از اهداف و مقاصد سازمان، اندازه و پیچیدگی مشاغل، ماهیت تخصص مورد استفاده، سبک مورد نظر برای سرپرستی و مدیریت، وسایل و ابزار هماهنگی و کنترل می باشد (پتینگر[۱]، ۲۰۱۶: ۲۱۰).ساختار سازمانی نشان دهنده روابط رسمی در میان افراد و گروه ها و همچنین راهنمای اصلی برای عملکرد موثر و مناسب کارکنان و موفقیت کلی سازمان بوده و خطوط مسئولیت و اختیار را در داخل شرکت به وضوح بیان می نماید و در هماهنگی عملیات کلی به مدیریت یاری می رساند (گوردون و دیگران، ۱۹۹۰: ۹۵۰). از نظر دفت ساختار سازمانی در نمودار سازمانی نمایان می شود. نمودار سازمانی یک نماد قابل رویت، از کل فعالیت ها و فرایندهای سازمان است. درتعریف ساختار سازمانی به سه رکن اصلی زیر اشاره  می شود:

  • ساختار سازمانی تعیین کننده روابط رسمی گزارش گری در سازمان است و نشان دهنده سطوحی است که در سلسله مراتب اداری وجود دارد و نیز حیطه کنترل مدیران یا سرپرستان را مشخص می نماید.
  • ساختار سازمانی تعیین کننده افرادی است که به صورت گروهی در دوایر کار می کنند و گروه بندی یا تقسیم بندی دوایری است که در کل سازمان وجود دارد .
  • ساختار سازمانی در برگیرنده طرح سیستم هایی است که به وسیله آن ها فعالیت های تمام دوایر هماهنگ و یکپارچه می گردد و در نتیجه سیستم ارتباط موثر (در سازمان) تضمین خواهد شد. (دفت، ۱۳۸۹: ۲۱۱).

 

۱-۲-۲-تحقیقات مینتزبرگ در مورد انواع ساختارهای سازمانی

مینتزبرگ معتقد است که در هر سازمان، پنج بخش اصلی وجود دارد. این پنج بخش به شرح زیر تعریف             می شوند.

  • بدنه اصلی عملیات: کارکنانی هستند که در ارتباط با تولید محصولات و یا ارائه خدمات موسسه، کارهای اصلی را انجام می دهند.
  • بخش عالی: مدیران عالی سازمان، کسانی که مسئولیت کلی سازمان را برعهده دارند.
  • بهش میانی: مدیرانی که هسته عملیاتی را به بخش عالی سازمان پیوند می دهند.
  • متخصصین فنی: تحلیلگران و کسانی که مسئولیت اجرای شکل های خاص استاندارد سازی را در سازمان به عهده دارند.
  • بخش ستاد پشتیبانی: افرادی که واحدهای ستادی را تصدی می کنند، کسانی که خدمات پشتیبانی غیر مستقیم به سازمان ارائه می دهند.

هر یک از این بخش ها، می توانند سازمان را تحت سلطه خود درآورند. علاوه بر این، بسته به این که کدام بخش سازمان را تحت کنترل خود در آورده، چارچوب ساختاری مشخصی مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین، مطابق با گفته های مینتزبرگ پنج نوع  طرح ساختاری جداگانه وجود دارند که هر کدام از آن ها به یکی از بخش های پنجگانه غالب بر بخش های دیگر، مرتبط می باشند.

  • اگر کنترل سازمان در دست هسته عملیاتی سازمان قرار گیرد، تصمیمات به صورت عدم تمرکز اتخاذ می شود.این امر بوروکراسی حرفه ای را به وجود می آورد.
  • اگر مدیریت عالی حاکم بر سازمان شود، کنترل متمرکز بوده و ساختار ساده به وجود می آید.
  • اگر مدیران میانی کنترل را به دست گیرند، سازمان دارای تعداد زیادی بخش های خودگردان می شود و ساختار شکل بخشی به خود می گیرد .
  • اگر تحلیگران و متخصصین فنی غالب شوند، کنترل از طریق استاندارد سازی اعمال می شود و ساختار حاصله بوروکراسی ماشینی خواهد بود .
  • در نهایت در مواردی که نیروهای ستادی و پشتیبانی حاکم بر سازمان گردند، کنترل از طریق نوعی تبادل و توازن دو سویه اعمال می گردد و در نتیجه ادهوکراسی (سازمان ویژه کار- موقت) ظهور پیدا می کند (رابینز، ۱۳۸۵).

در بعضی از نوشته ها علاوه بر پنج بخش اصلی سازمان که مطرح گردید به دو بخش دیگر نیز اشاره می شود که عبارتند از: ایدئولوژی و محیط یا فرهنگ. ایدئولوژی شامل باورها، سنت ها و الگوی ذهنی در سازمان است. زمانی که باورها و ایدئولوژی حالت غالب را در سازمان دارد. آن چه که سازمان را به هم پیوند می دهد، استاندارد کردن هنجارها و ارزش ها می باشد و قوانین، مقررات و رسمیت به ندرت وجود دارد. در این حالت، ساختار اعتقادی به وجود می آید. با توجه به دو بعد جدید، دو ساختار ایدئولوژیک و سازمان شبکه ای نیز به پنج ساختار قبلی اضافه می گردد.

 

در جدول ۵-۲ ویژگی های کلی این ساختارها خلاصه می شود.

 

جدول ۵-۲- ویژگی های انواع ساختارهای سازمانی (پتینگر،۲۰۱۶: ۲۱۵)

ساختار

 

محدودیت های عملیاتی ویژگی های اصلی
محیط داخلی ساختار فعالیت ها
ساختار ساده ساده / پویا کوچک ، جوان ، وظایف ساده، کنترل CEO جهت استراتژی سر پرستی مستقیم
بوروکراسی ماشینی ساده / با ثبات بزرگ ، وظایف  منظم ، کنترل متخصصین فنی ساختار فنی استاندارد کردن کار
بوروکراسی حرفه ای پیچیده/با ثبات پیر ، خیلی بزرگ ، قابل تقسیم ، کنترل خطوط میانی استقلال روابط گزارش دهی استانداردکردن  ستاده ها ، سرپرستی خبره
بوروکراسی بخشی ساده / با ثبات پیر ،خیلی بزرگ ، وظایف قابل تقسیم ، کنترل خطوط میانی استقلال روابط گزارش دهی استاندارد کردن ستاده ها سرپرستی خبره
ادهوکراسی پیچیده / پویا اغلب جوان ، وظایف پیچیده ، کنترل تخصصی تخصص عملیاتی تعدیل دو جانبه
اعتقادی ساده / با ثبات میان سال ، اغلب سیستم های ساده ، کنترل ایدئولوژیکی استانداردهای ایدئولوژی خط مشی ها ، هنجارها ، استانداردها
سازمان شبکه ای پویا جوان ، شکل گیری مجدد تخصص عملیاتی، ساختارفنی شبکه ای

 

۲-۲-۲- ابعاد مهم ساختار سازماني

۱-۲-۲-۲- تمرکز

تمرکز به مکان قدرت تصميم گيري و کنترل در داخل يک سازمان اطلاق مي شود. قدرت تصميم گيري متمرکز راه حل هاي خلاق را کاهش مي دهد (چوی، ۲۰۱۶). در واقع تمرکز اشاره به این دارد که آیا قدرت و اختیار تصمیم گیری در اختیار مدیران عالی می باشد یا به مدیران میانی یا سطوح پایین تر تفویض شده است. در سازمان های متمرکز ، خطوط ارتباطات و مسئولیت نسبتا واضح است و مسائل برای تصویب به سرعت به مدیریت عالی انتقال داده می شود( اولسن[۲] و دیگران ،۲۰۱۶).در صورتیکه در سازمان های غیر متمرکز  افراد دارای آزادي و استقلال بیشتری می باشند و در اين صورت با بصيرت بيشتري تشخيص خواهند داد که چه اعمالي نياز است و چطور به بهترين راه آنها را انجام دهند.آنها تصميم نهايي را خواهند پذيرفت چرا که به آنها فرصت تأمين داده ها و ارتباط بيشتر براي ارائه ايده هايشان در طول فرآيند تصميم گيري داده شده است. در این صورت اعضاي سازمان با اقتدار بيشتر مسئوليت بيشتري را براي انجام کارها خواهند داشت (جانز و دیگران، ۱۹۹۷). به علاوه در چنین ساختاری اين عقيده وجود دارد که اگر به اعضای سازمان اختیار داده شود آنان قادرند مسائل موجود را حل کنند و مسائل جديد را به خوبی بررسی نمایند(گلد[۳] و دیگران، ۲۰۱۶). بنابراين مبادله بين افراد و تعامل اجتماعي در سازمان غير متمرکز افزايش مي يابد. در هنگام توسعه و پیاده سازی یک استراتژی رقابتی، مشکلات بسیاری در رابطه با کاهش هزینه ها و تمایز محصولات یا خدمات ایجاد می شود. معمولاً تنها افراد نزدیک به منبع مشکل می توانند ایده های کارسازی برای حل مشکلات آن ارائه نمایند. بنابراین، بازیابی اطلاعات دقیق و به موقع، در کنار تعداد زیادی ایده سطح بالا، به نظر نیازمند تمرکز زدایی می باشند (شراماتا، ۲۰۱۶). به طور مشابه، تمرکز زدایی می تواند منجر به توسعه فعالیت های کاهش هزینه و ایجاد تمایز شود، زیرا به بخش های سازمانی مختلف انعطاف و استقلال می بخشد. بر خلاف این نتیجه، تمرکزگرایی هزینه ها را افزایش می دهد چرا که به دلیل وجود کانال های ارتباطی رسمی و زمان بر، راه حال های خلاقانه را کاهش داده و ارتباط بین سازمانی و به اشتراک گذاری مداوم ایده ها را مختل می سازد (سویتاریس، ۲۰۱۶). تمرکز زدایی فوریت، آزمایش، آزادی گفتار و گردش ایده ها را تسهیل می کند. سازمان های تمرکز زدا بر اهمیت اختیار تأکید  می کنند و جذب الگوها و رفتارهای جدید را تسهیل می سازند (فیول و لایلز، ۱۹۸۵)……………………

…………………………

……………………….

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

ده + بیست =

0