مبانی وپیشینه نظری پژوهش جراحی زیبایی

مبانی وپیشینه نظری پژوهش جراحی زیبایی

جراحی زیبایی:

توجه به ظاهر در چارچوب اجتماعی، امری بهنجار، پسندیده و حتی در حد متعادل نشان دهنده ی سلامت روانی است، اما در جوامع امروزی به علت تأکید بیش از حد شکل افراطی به خود گرفته است (براون[۱]، ۲۰۱۶). جراحی زیبایی شامل انجام دادن کلیۀ جراحی های زیبایی صورت از جمله بینی، پلک، ابرو، گونه، پیشانی، گردن و زیبایی بدن است که ممکن است تقلیلی (مثل برداشتن چربی)، یا تقویتی (گذاشتن پروتز)، می باشد. به طور کلی منظور از عمل جراحی زیبایی، جراحی هایی است که بدون ضرورت پزشکی خاص و صرفاً به منظور زیبایی انجام می شود (کبیری، ۱۳۷۷). از آنجا که جراحی های زیبایی برای تغییر ظاهر افراد و افزایش خشنودی و بهبود اعتماد به نفس آنها انجام می شود، جراحی زیبایی را می توان پیامد یک اُلگوی روانشناختی معین دانست. در شرایط مطلوب این بیماران در صدد روان درمانی بر می آیند تا ماهیت حقیقی احساسات نوروتیک مبنی بر بی کفایتی خود را دریابند (کاپلان و سادوک، ۲۰۱۷).

جراحی زیبایی که جهت بهبود بخشیدن به ظاهر به کار گرفته می شود، تخصصی است که به ترمیم، نگهداری یا بهبود ظاهر فیزیکی فرد از طریق تکنیک های جراحی و پزشکی می پردازد و در دهه گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است (سوامی و همکاران[۲]، ۲۰۱۸). بر اساس آمار منتشر شده در سال ۲۰۱۷ در آمریکا، پنج جراحی معمول و رایج زیبایی شامل: لیپوساکشن، افزایش و کاهش حجم سینه،جراحی پلک و جراحی بینی بوده است و تزریق بوتاکس، برداشتن مو با لیزر،میکرودرم ابریژن، پلینگ شیمیایی و تزریق کُلاژن هم به عنوان شایع ترین مداخلات زیبایی غیر جراحی مطرح شده است (انجمن جراحان پلاستیک آمریکا[۳]، ۲۰۱۷).

جراحی های زیبایی یکی از شایع ترین اعمال جراحی در سطح جهان است و میزان متقاضیان آن، روز به روز افزایش می یابد. (موسوی زاده و همکاران، ۱۳۸۹). در کشور ما از حدود دهه ۷۰ امروزه، تقاضا برای جراحی زیبایی ۸۰% رشد داشته و این آمار در حال حاضر رو به افزایش است. جراحی زیبایی منحصر به طبقه مُرفه جامعه نیست و از هر طبقه اجتماعی افرادی وجود دارند که بخشی از صورت یا اندام خود را به تیغ جراحان زیبایی سپرده اند.

شکسپیر و کلی (۱۹۹۷)، جراحی زیبایی را چنین تعریف نمودند: یک نوع جراحی برای تغییر دادن ظاهر بدن، در غیاب بیماری، آسیب و جراحت یا بدشکلی مادرزادی و ارثی می تواند عاملی برای بهبود کیفیت زندگی باشد.

ارزشیابی های روانپزشکی بر روی کسانی که خواهان زیبایی بودند، نخستین بار در دهه های ۱۹۵۰-۱۹۴۰ گزارش شده و این گرارش ها بیشتر بازتاب دهنده گرایش های روانکاوی در روانپزشکی آمریکا بودند (هیل و سیلور[۴]، ۱۹۵۰).

اسمیت و همکاران[۵] (۲۰۱۶)، دریافته اند که مردم، زیبایی ظاهری را با ویژگی های شخصیتی پسندیده همچون هوش، شایستگی، دلپذیر بودن و پذیرش اجتماعی ربط می دهند و این جراحی بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و گاهی افزایش عزت نفس انجام می شود.عزت نفس پائین و تصویر بدنی منفی معمولاً استرس هایی را برای افراد به دنبال دارد که فرد برای غلبه بر آنها  راهبردهای مقابله ای خاصی را به کار می گیرد. ویژگی های شخصیتی برای راهبردهایی که فرد در مقابله با استرس های زندگی از آنها استفاده می کند، تأثیر می گذارد (بشارت، ۱۳۸۶).

جراحی زیبایی اغلب با توصیفات منفی از ظاهر بدنی همراه می باشد. پژوهش ها نشان داده اند که عوامل مؤثر در گرایش به جراحی زیبایی شامل نارضایتی از ظاهر، کسب ظاهر آرمانی و ایده آل جنسیت، شریک عشقی و تصویر بدنی مناسب می باشد (سوامی، ۲۰۱۸، موسوی زاده و همکاران، ۱۳۸۹). افزون بر این در این پژوهش مشخص شد که که یکی از بهترین عوامل برا نگیزاننده برای جراحی زیبایی، سطح تحصیلات فرد می باشد نه سطح درآمد؛ به گونه ای که سطح تحصیلات افراد متقاضی جراحی زیبایی از میانگین سطح تحیلات زن ایرانی، بسیار بالاتر بوده واغلب متقاضیان تحصیلات دانشگاهی داشتند (طوسی، باریک بین، اعرابی و ساعتی، ۱۳۸۶).

هدف اصلی جراحی زیبایی بهبود ظاهری فرد است که دارای ظاهری بهنجار باشد. زمانی که انسان ها در می یابند که خصوصیات فیزیکی آنها مطابق با هنجاره نیست، ممکن است دچار رنجش شده و جراحی را به عنوان راه حل نهایی در نظر بگیرند (هیل هورست[۶]، ۲۰۱۶). جراحی زیبایی اکنون تبدیل به یک عامل فریبنده و وسیله ای برای تجمل گرایی افراد مختلف شده است و این امر سبب پایه ریزی انتظارات غیرواقعی در افراد و مخدوش شدن حقایق در مورد ماهیت واقعی آنان گردیده است (پیرل و وستون[۷] ،۲۰۱۷).

براساس نظریه ی شناختی _ رفتاری، میزان درجه ی ارزیابی افراد از ظاهر خود بستگی به طرحواره هایشان در رابطه با ظاهر داشته است ( یوسفی، ۱۳۹۰).

طرحواره های مربوط به تصویر بدنی، به عنوان الگوهای شناختی برای ارزیابی ظاهر فرد و هیجانات مربوط به تصویر از بدن به کار رفته است. حس نا زیبا بودن و اقدام به جراحی زیبایی بیشتر متأثر از ذهن افراد بوده و باورها نقش عمده یی در ایجاد آن دارند، طوریکه افراد با باورهای غیرمنطقی مانند احساس کهتری معمولاً احساس عزت نفس پائینی دارند (آقاخانی، ۱۳۹۱).

افراد از انجام جراحی زیبایی اهداف متعددی را مانند: رسیدن به جهره ی جذاب تر، بهبود بخشیدن به وضع ظاهری، کسب موفقیت در تشکیل زندگی زناشویی، به دست آوردن اعتماد به نفس بیشتر در برخوردهای اجتماعی، جلب رضایت خانواده و دوستان را دنبال می کنند.

جراحی پلاستیک عموماً به دو طبقه عمده تقسیم می شود: بازسازی و زیبایی. جراحی های مرتبط با بازسازی و زیبایی. جراحی های مُرتبط با بازسازس برای ایجاد عملکرد بهنجار جسمانی و اجتماعی در افراد ضروری اند. بسیاری از جراحی های پلاستیک به این افراد کمک می کنند تا از شر نقایص جسمانی خود خلاص شوند و کیفیت زندگی اجتماعی شان را بهبود ببخشند. اما جراحی های زیبایی اغلب به دلیل نارضایتی افراد از نقص های جزئی و تخیلی در ظاهرشان انجام می گیرد و معمولاً ریشه در مشکلات روانشناختی دارد (فردریک[۸] ،۲۰۱۸).

مطالعات نشان داده است که جراحی زیبایی، اثر مثبت و قابل توجهی در اعتماد به نفس، رضایت از خود، هویت خود جسمی، خود خانوادگی و خود اجتماعی دارد. بدن افراد از تجربه های اجتماعی، به خصوص از هنجارها و ارزش هایی که به آن تعلق دارد، تأثیر می پذیرد (گیدنز، به نقل از چاوشیان، ۱۳۹۱).

سارور و کرند (۲۰۱۷)، جراحی زیبایی را به عنوان وسیله ای برای بهبود ظاهر فیزیکی  سلامت روانی گزارش کردند. عطایی و همکاران (۱۳۹۰)، گزارش نمودند که در ایران جراحی زیبایی تبدیل به مُد گشته و انجام آن تعیین کننده جایگاه های اجتماعی به حساب می آید.

پروزینسکی و ادگرتون[۹] بر این باورند که در واقع جراحی زیبایی، جراحی زیبایی تصویر بدنی است و با بهبود بخشیدن به بدن توسط جراحی، بهبود روان شناختی صورت می پذیرد (سارور و وادن[۱۰]، ۱۹۹۸).

در واقع مؤلفه های روان شناختی در تقاضای عمل جراحی زیبایی و هم چنین در پیش آگهی و رضایت پس از عمل نقش مؤثری دارند. بعضی پژوهشگران بر این باورند که قسمت عمده ای از عزت نفس افرادی که برای عمل جراحی زیبایی اقدام می کنند، به ظاهر بدنی آنها وابسته است و بنابراین برای افزایش عزت نفس خود به دنبال تغییر به وسیله جراحی می روند. در حالی که دیگر پژوهشگران این افراد را از  نظر روان شناختی به طور کامل سالم می دانند که برای بهتر کردن ظاهر خود انگیزۀ بالایی دارند (دیوید ول[۱۱]، ۲۰۱۹).

تحقیق انجام شده به وسیله دکتر محمو کیوان آرا با عنوان “قشربندی اجتماعی و اصلاح بدن؛ جراحی زیبایی به مثابه نماد پایگاه اجتماعی” بر این موضوع تأکید دارد که رفتارهایی چون انجام جراحی زیبایی، به یکی از کنش های شایع در میان افراد تبدیل شده است و بدن و زیبایی و جذابیت متجسم در آن در مناسبات اجتماعی نوین به عنوان سرمایه جسمانی قابل تبدیل به انواع دیگر سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است (کیوان آرا، ربانی، ژیان پور، ۱۳۸۹).

پورآقاجان و همکاران دریافتند که سطوح تحول من (Ego Development) یا به عبارتی سطح ارتباط با واقعیت کنترل و تنظیم کشاننده های درونی و پختگی من، در متقاضیان جراحی های زیبایی نسبت به غیر متقاضیان پائین تر می باشد و از آنجایی که می توان نقش (من) در مواجهه با عوامل تهدید کننده را همچون نقش سیستم ایمنی بدن در برابر عوامل آسیب را در نظر گرفت، این نتیجه گیری منطقی است که بالاتر بودن سطح تحول من، قابلیت های رشد یافته تر حل تعارض و مقابله های منطقی تر را در جمعیت غیر متقاضی رقم می زند.

 

۲-٢۹ پیشینه تحقیق:

بهزادیان نژاد (۱۳۸۴)، در تحقیقی با عنوان “فرهنگ زیبایی با تأکید بر جراحی پلاستیک” پرداخت. وچنین نتیجه گیری نمود که مهمترین عامل گرایش افراد به جراحی زیبایی را کسب اعتماد به نفس می داند.

ابراهیمی (۱۳۸۵)، در تحقیقی به بررسی “الگوهای شخصیتی افراد داوطلب جراحی زیبایی” روی نمونه ۱۰۰ نفری از داوطلبان جراحی زیبایی پرداخت. نتیجه نشان داد بین علائم روان شناختی و تقاضای جراحی زیبایی رابطه وجود دارد.

فرزانه (۱۳۸۵)، در تحقیقی به بررسی “عوامل مؤثر در جراحی زیبایی” پرداخت. و نتیجه گیری نمود که زنان دارای نگاه متفاوتی به جراحی زیبایی بوده و این را از منابع متفاوت هویتی می داند. و جراحی زیبایی را اقتضای جامعه مُدرن برای کسب هویت و منزلت معرفی می کند که فشارهای اجتماعی را نیز در این مسیر موثر می داند.

طوسی، باریک بین، اعرابی و ساعتی (۱۳۸۶)، به بررسی “رابطه عزت نفس و تصویر بدنی با عوامل انگیزشی افراد برای جراحی زیبایی” پرداختند. یافته ها نشان داد که اختلال بدشکلی بدن، سطح تحصیلات، و فرهنگ عامل پیش گویی کننده ی تصمیم گیری برای جراحی زیبایی محسوب می شود.

محمدی و سبحانی نژاد (۱۳۸۶)، در بررسی شاخص های روان سنجی، تصور بدنی و شاخص حجم نمونه، نارضایتی از تصویر بدنی و عزت نفس و نارضایتی از تصویر بدنی و اقدام به جراحی زیبایی رابطه وجود دارد.

مسعودزاده، یوسفی و تیرگری (۱۳۸۸)، به ” مقایسه الگوهای شخصیتی و وضعیت سلامت عمومی متقاضیان جراحی زیبایی بینی و گروه شاهد” پرداختند که یافته ها نشان داد که صفت وسواسی و اعتماد به نفس پائین در متقاضیان جراحی زیبایی بینی است همچنین سایر الگوهای شخصیتی نیز در ایت افراد متعادل نیست .

[………………………..

…………………………

…………………………

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

4 + 4 =

0