مبانی نظری و پیشینه پژوهش مفهوم هویت وهویت یابی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش مفهوم هویت وهویت یابی

تعریف و مفهوم هویت

موضوع هویت و هویت یابی در پاسخگویی به این پرسش بوجود آمد: من کیستم و از کجا آمده ام؟ چه هدفی دارم و به کجا می روم؟ این مباحث قرین با آفرینش انسان بوده است و دانشمندان زیادی در رشته های مختلف علوم انسانی جهت پاسخگویی به این پرسش برآمده اند. با توجه به این که هویت، موضوعی غامض و پیچیده است در نتیجه تعاریف مختلفی از آن شده است.

در فرهنگ عمید هویت بدین گونه تعریف شده است: هویت یعنی حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد. هویت در لغت به معنای شخصیت، ذات هستی، وجود و منسوب به «هو» می باشد. آن احساسی که در درون فرد نسبت به خویشتن وجود داشته و او را از دیگران متمایز و منفک کرده و با وجود تغییرات خارجی و محیطی همچنان ثابت می ماند، احساس هویت نامیده می شود(فرهنگ عمید، ۱۳۶۲).

به نظر اريكسون هويت عبارت است از افتراق و تميزي كه فرد بين خود و ديگران مي گذارد. از ديد او هويت يك سازه رواني اجتماعي است كه شامل طرز فكر، عقايد فرد و نحوه ارتباط او با ديگران مي شود. هويت فردي نيز جنبه هايي از هويت است كه كمك مي كند فرد خودش را از ديگران جدا كند و شامل دسته اي از ارزش ها، باورها و هدف هايي است كه فرد دارد و از ديد ديگران پنهان نيست(جوكار، ۱۳۸۵). طبق یک تعریف ساده، هویت به معنای تشخص است. نوجوان باید بتواند دانش و برداشت هایی را که از گذشته خود کسب کرده در یک مجموعه و قالب قرار دهد، به طوری که شخصیتی واحد و منسجم را در خود بیابد و نسبت به گذشته دید روشنی کسب کند(اکبرزاده، ۱۳۷۶). جیمز[۱] هویت شخصی را مفهومی می داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد واین مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز است، یعنی خود در طی زمان یکسان باقی می ماند و در عین حال از دیگران متمایز است(محسنی، ۱۳۷۵، به نقل از شهر آرای، ۱۳۸۴).

بوندکر(۱۹۹۲)معتقد است که خود آن زمینه ای از دانش است که افراد در مورد آنچه در دنیا به آن عمل و در پاسخ به پرسش «من که هستم» ساخته اند(محسنی، ۱۳۸۳). مورفی[۲] در تعریف مفهوم خود می گوید: خود عبارت  است از احساسات و ادراکاتی که هر کسی از کل خویشتن دارد( سیاسی، ۱۳۷۷). تفاوتی که خود و خویشتن با هویت دارند در این است که خود و خویشتن تنها در مورد فردیت و شخص مصداق و کاربرد پیدا می کند ولی هویت را می توان در قالب هویت اجتماعی، هویت جنسی، هویت قومی، هویت دینی و … به کار گرفت. خودآگاهی میانجی گر بسیاری از رفتارهای انسان است. سینگ[۳](۲۰۱۸) خودآگاهی را ادراک درست و واقع بینانه از علایق، ارزش ها، مهارت ها، محدویت ها و رجحان های زندگی شخص می داند خودآگاهی به عنوان صفت شخصیتی و مهارتی تصور می شود که گفته شده است در تنظیم عملکرد افراد و کسب برتری مدیرانه نقش مهمی بازی می کند. «هویت معمولاً در نگرش ها و احساسات فرد نمود می یابد ولی بستر شکل گییری آن زندگی جمعی است. هویت اجتماعی نمود یافته در شخصیت، جدا از دنیای اجتماعی دیگر افراد معنایی ندارد»(تاجیک، ۱۳۸۴).

دومین جنبه ی مهم خود، هویت است. هویت وسیله ای است که خود از طریق آن با جامعه ای ارتباط برقرار می کند، به طوری که نشان می دهد فرد در بستر فرهنگی، چه کسی است(دوکس و همکاران، ۱۹۹۵؛ گکاس و بروک ، ۱۹۹۵). البته انسان ها صفات شخصیت و تلاش های منحصر به فردی دارند ولی در عین حال اعضای گروه های اجتماعی و فرهنگی نیز هستند. این گروه های فرهنگی و اجتماعی، هویت هایی را به اعضای خود می دهند و افراد درون این بستر فرهنگی یا اجتماعی نقشی را که به صورت اجتماعی یا فرهنگی تعریف شده است، ایفا می کنند. وقتی کسی نقشی را ایفا می کند، این هویت او را به سمت دنبال کردن رفتارهای خاصی هدایت می کند(رفتارهای تأیید کننده ی هویت) و از رفتارهای دیگر دور می کند (رفتارهای رد کننده ی هویت).

پنج پارامتر هویت(با نقش های نمایان گر در پرانتزها) عبارتند از: روابط(دوست ، پدربزرگ) ، مشاغل(موسیقیدان، فروشنده)، عقاید سیاسی(جمهوری خواه، لیبرال)، گروه های معرف(سیگاری، فرد بی خانمان)، و گروه های قومی(کاتولیک، اهل جنوب). افراد علاوه بر ایفا کردن این نقش های فرهنگی گسترده، تعداد زیادی نقش های اجتماعی هم دارند که دانشجو، مادر، دونده، و شاعر از آن جمله هستند(ریو، ۲۰۱۷ ، ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۱). اریکسون(۱۹۵۹) که در حوزه هویت فرد به تعریف هویت پرداخته است، شخص یا واحد مورد بحث را در این زمینه مرجع تشخیص می داند و معتقد است که هویت احساس نسبتا پایدار از یگانگی خود است که با وجود تحول رفتارها، افکار  و احساسات کماکان مشابه باقی می ماند(به نقل از شرفی، ۱۳۸۵).

 

۲-۲-۱- نظریه پردازان هویت

۱- دیدگاه اریکسون

نظریه ی رشد «روانی – اجتماعی» اریکسون (۱۹۶۳) هشت بحران در فراخنای عمر را شامل می شود، که در آن شکل گیری هویت از اوایل کودکی(اعتماد در مقابل بی اعتمادی) شروع می شود و در نوجوانی هویت تحقق می یابد. کارکرد عمده ی دوره ی نوجوانی شکل گیری هویت و حل بحران هویت است(اریکسون، ۱۹۶۸؛ به نقل از باباپور و همکاران، ۱۳۹۱).  اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان پیشرفت مهم شخصیت نوجوان و گامی به سمت تبدیل شده به بزرگسال ثمربخش و خوشحال تشخیص داد(برک،۲۰۱۸؛ ترجمه ی سید محمدی، ۱۳۹۲).در نظریه اریکسون هویت من احساسی است که هشیارانه تجربه می شود. احساسی که از تبادل فرد با واقعیت اجتماعی خویش ناشی می شود و در حال تغییر و تبدیل در پاسخ به تغییرات، در محیط اجتماعی است. تشکیل و حفظ اساس قوی از هویت من اهمیت فراوانی دارد و عدم وجود آن از نخستین عوامل تعیین کننده آسیب روانی و ناسازگاری است. اریکسون معتقد است در سنین نوجوانی فرد نسبت به هویت خوآگاهی به دست می آورد و خود با وحدت بزرگتری از گذشته، در ارتباط با گروه، شغل، جنس، فرهنگ و مذهب در نوجوانی شکل می گیرد. تعارض روانی این دوره مربوط به شکل گیری احساس هویت و پراکندگی اجزای مختلف آن است. وظیفه حیاتی نوجوان این است که این تعارض را حل کند و یک هویت واحد و منسجم برای خویشتن ایجاد نماید. او باید بتواند زندگی گذشته و هویت دوره های قبلی زندگی خویش را با وضع حال جدیدش پیوند مناسبی بزند و پاسخ های مناسبی برای سؤالات مهم(جای من در هستی کجاست؟ از زندگی خود چه می خواهم؟) بیابد. بر خلاف دوره های قبلی که کودک این پرسش ها را از بزرگترها داشت، اینک از خود می پرسد(کروگر، مارتینوس و مارسیا، ۲۰۱۹ به نقل از فکوری، ۱۳۹۱).

بر طبق نظر اریکسون مهمترین بحران دوران نوجوانی، دستیابی به هویت است. اریکسون معتقد است در شرایط روانی، شکل گیری هویت یک فرایند همزمان بازتاب و مشاهده را به کار می گیرد، فرایندی که در همه سطوح روانی رخ می دهد و فرد درباره روش قضاوتش داوری می کند(کاپلان و فلوم، ۲۰۱۹).

 

 

۲- دیدگاه مارسیا

  چهار حالت هویت از نظر مارسیا

آیا شخص متعهد شده است؟  
خیر                             بله آیا شخص بر اساس بعضی از سؤالهای مربوط به هویت جنبه های معنی داری را کشف کرده است؟
هویت طولانی هویت موفق بله
هویت پیش رس خیر

 

جیمز مارسیا[۴](۱۹۹۸) محقق کانادایی مفهوم اریکسون از هویت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و نتیجه گرفت که تمایز قائل شدن بین اکتشاف و تعهد اهمیت دارد. اکتشاف، بررسی معنی دار جنبه های هویت را شامل می شود. تعهد، نشان دادن نوعی سرمایه گذاری شخصی بر روی یک هویت و تثبیت بر روی هر چیزی که هویت را  می رساند. گستره  اکتشاف و تعهد فردی برای طبقه بندی او در چهار حالت هویت مورد استفاده قرار می گیرد.

 

 

 

 

 

  • ابهام هویت زمانی اتفاق می افتد که افراد هنوز بحرانی را تجربه نکرده اند(یعنی آنها هنوز جنبه های معنی داری کشف نکرده اند) یا هیچ تعهدی را شکل نداده اند. آنها نه تنها در باره ی گزینه های شغلی و عقیدتی تصمیمی نگرفته اند، بلکه احتمالاً به این قبیل موضوعات علاقه ی اندکی نشان می دهند.
  • هویت پیش رس زمانی اتفاق می افتد که افراد دارای تعهد هستند اما هنوز بحرانی را تجربه نکرده اند. در اکثر موارد، این حالت زمانی اتفاق می افتد که والدین تعهد را به نوجوانانشان القاء کرده اند که در بیشتر موارد این کار به روش غیر استبدادی صورت می گیرد. در چنین شرایطی نوجوانان برای کشف رویکردها، ایدولوژی ها و اشتغال خودشان فرصت های کافی نداشته اند………………………….
  • ………………………….
  • ………………………..

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

یک × 1 =

0