مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه استفاده از كنتورهاي سه تعرفه ميزان تقاضاي برق مشتركين برق خانگي را كاهش ميدهد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه استفاده از كنتورهاي سه تعرفه ميزان تقاضاي برق مشتركين برق خانگي را كاهش ميدهد

 

۲-۲) مبانی نظری

تئوری رفتار مصرف کننده و بر اساس آن تئوری تقاضا از مباحث بسیار پیشرفته در علم اقتصاد است. ولی نحوه گذار از استدلال‌های تئوریک به یک چهارچوب مشخص برای مطالعه تجربی همواره مورد بحث اقتصاددانانی که قصد برآورد تابع تقاضا را داشته‌اند، بوده است. به طور ایده آل ابتدا باید تابع مطلوبیت خاصی مشخص شود و سپس با فرض اینکه مصرف کننده در پی به حداکثر رساندن مطلوبیت است، تابع تقاضای مورد برآورد از طریق ماکزیمم کردن تابع نسبت به قید بودجه استنتاج می‌شود. به این ترتیب قیدهای مربوط به رفتار مصرف کننده خود به خود در تابع تقاضا مستتر خواهند بود.آنچه  که از تحلیل کلاسیک رفتار مصرف کننده بر مي‌آید، این است که این تابع علاوه بر قید مربوط به بودجه باید قیدهای زیر را در بطن خود داشته باشد:

  • شرط مربوط به همگنی تابع : تابع تقاضا باید همگن از درجه صفر باشد.
  • شرایطی که مربوط به تغییر قیمت و یا درآمد و نتیجه آن بر روی مقدار مورد تقاضا است و به شرط اسلاتسکی مشهور است. (اثرات جانشینی و درآمدی)
  • شرط مربوط به حاصل جمع کشش‌های درآمدی(شرط انگل)( مراسلی ،۱۳۷۴، ص۶ تا ۸)

اقتصاد خرد، به تقاضا به منزله نیمی از بازار می‌نگرد که در آن کالاها و خدمات مبادله می‌شوند. تقاضا طبیعتاً نیروي محرکۀ نیازي تلقی می‌شود که براي رضایت آن، بنگاه‌ها در ازا دریافت پاداش مناسب، به فعالیت در تولید کالا و خدمات برانگیخته می‌شوند. بیشتر تحلیل‌های اقتصادي اساساً به علائم رفتار فرد توجه دارند و میزان مطلوبیت حاصل از خرید براي رفع نیازهاي وي را محاسبه می‌کنند به طوري که نظریه رفتار مصرف کننده این فعالیت را مورد بررسی قرار می‌دهد. اما از آنجا که اقتصاددانان بیشتر به تقاضاي کل توجه دارند، تقاضا را می‌توان مقدار محصولی تعریف کرد که در یک دوره زمانی معین، خریداران مایل و قادر به خرید آن در قیمت‌های داده شده باشند. بنابراین تابع تقاضاي معمولی براي یک مصرف کننده، تعداد کالاهایی را که مصرف کننده به صورت تابعی از قیمت کالا و درآمد خود خریداري می‌نماید، نشان می‌دهد.(Somerset,1993)

براي محاسبه تقاضاي يک کالا معمولاً فرض مي‌شود که مقدار تقاضاي يک کالا تابعي از درآمد، قيمت کالاي مربوطه و قيمت ساير کالاهاي مکمل يا جانشين است اين موضوع را مي‌توان به شکل معادله رياضي زير بيان کرد:

رابطه (۲-۱)                                                                                  

در اين معادله:

: مقدار مصرف کالاي مورد نظر (مقدار تقاضا)

Y: ميزان درآمد

:  قيمت کالاي مورد نظر

و و به ترتيب قيمت کالاهاي مکمل و جانشين مي‌باشند. معادله فوق بر اساس تئوري کلاسيک رفتار مصرف‌کننده قرار دارد.

طبق اين تئوري هر مصرف‌کننده که داراي در آمد خاصي مي‌باشد از هر کالا به مقداري تقاضا مي‌کند که تابع مطلوبيتش را به حداکثر برساند. بر اساس تئوري تقاضاي کلاسيک رابطه بين مقدار تقاضا (مصرف کالاي مورد نظر ) و قيمت آن کالا () به شرط ثابت ماندن ساير عوامل تعيين‌کننده تقاضا معکوس مي‌باشد. به بيان رياضي () يعني با افزايش قيمت، مقدار تقاضا کاهش مي‌يابد و بالعکس.

با توجه به تئوري فوق‌الذکر بين عامل درآمدي (Y) و مقدار تقاضا() باز هم به شرط ثابت بودن ساير عوامل تعيين‌کننده تقاضا رابطه‌اي مستقيم برقرار است. به بيان رياضي () است يعني با افزايش درآمد مقدار تقاضا افزايش مي‌يابد و بالعکس. همچنين رابطه ميان قيمت کالاهاي جانشين() و مکمل() با مقدار تقاضا      () به شرط ثابت ماندن ساير عوامل تعيين‌کننده تقاضا به ترتيب براي کالاهاي جانشين مثبت ()      و براي کالاهاي مکمل منفي () مي‌باشد.

در اقتصاد خرد فرض مي‌شود که افراد و بنگاه‌هاي اقتصادي داراي رفتاري عقلايي بوده و سعي در حداکثر کردن مطلوبيت و يا سود خود دارند. با توجه به محدوديت بودجه‌اي که براي آن‌ها وجود دارد ميزان تقاضاي خود را از هر يک از کالاها و خدمات را طوري مشخص مي‌نمايد که مطلوبيتشان حداکثر گردد.

فرض مي‌کنيم n کالا در جامعه‌اي موجود است و مطلوبيت شخص تابعي از مصرف اين کالاهاست. اگر قيمت کالاها را با P نشان دهيم آنگاه مي‌توانيم رفتار حداکثر‌سازي مطلوبيت شخص را به صورت زير دنبال نماييم:

….

….

 

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

هفت + 19 =

0