پیشینه ومبانی نظری تحقیق کارکرد خانواده

پیشینه ومبانی نظری تحقیق کارکرد خانواده

تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده

نماي تاريخي لغت خانواده بسيار قديمي است. خانواده از لغت فاميليا[۱] مشتق شده است) ۱۰۰تا ۳۰۰ بعد از ميلاد)كه به همه افراد يك خانواده اعم از خويشاوندان، غيرخويشاوندان، مستخدمان، برده­ها و كارگران نسبت داده مي­شود. سپس در نتيجه رشد طبقه متوسط يا سرمايه­داري خانواده محدودتر به وجود آمد (۱۲۱۵ تا۱۶۰۰بعد از ميلاد (اعضاي خانواده ملزم مي­شدند كه در منافع اقتصادي، اجتماعي و عاطفي خانواده سهيم باشند. در اوايل قرن بيستم، خانواده به عنوان يك واحد اقتصادي وابسته به يكديگر كه همه افراد در آن شركت داشتند، تعريف شد (جبك[۲] ۱۹۹۷؛ شيباني، ۱۳۸۳).

کارکردخانواده از نظر رویکرد ساختاری، نظریه­ای کاربردی است بنیانگذار اصلی این نهضت سالوادورمینوچین  است. یکی از فرضیه­های مهم آن این است که هر خانواده یک ساختار دارد این ساختار زمانی که خانواده در شرایط واقعی قرار داشته باشد شناخته می­شود. ساختار عبارت است: از مجموعه­ی رفتار و نقش­هایی که اعضای خانواده از طریق آن به هم مرتبط­اند. در رویکرد ساختاری، خانواده به عنوان یک کل مطرح می­شود و تعاملات بین زیر مجموعه­ها مورد توجه قرار می­گیرد (مینوچین،۱۳۸۱).

نوابي­نژاد خانواده را گروهي كوچك از افراد مي­داند كه از طريق پيوند زناشويي يا خوني با يكديگر در ارتباط متقابل هستند و در كنار يكديگر در واحد خاص زندگي مي­كنند و داراي تجارب و فرهنگ مشتركي هستند.  همچنين خانواده داراي اميال و اهداف مشابه بودند و مهر و علاقه آنان را به يكديگر پيوند داده است. آکرمن[۳] خانواده را كانون كمك تسكين و شفابخشي مي­داند. خانواده كانوني است كه بايد فشارهاي رواني وارد شده بر اعضاي خود را تخفيف دهد و راه رشد و شكوفايي آنها را هموار سازد (  نقل از ثنایی، ۱۳۸۷).

جوامع انسانی، خانواده به گروهی از افراد گفته می‌شود که با یکدیگر از طریق هم‌خونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند. خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعه‌پذیری کودکان است. انسان­شناسان به طور کلی نهاد خانواده را این طور طبقه­بندی می‌کنند: مادرتباری (مادر و فرزندان او)، زناشویی (زن و شوهر)، و فرزندان. که خانواده هسته‌ای نیز خوانده می‌شود، و خانواده گسترده هم‌خونی که در آن پدر و مادر و فرزندان با دیگران مثلاً خویشاوندان در مکان مشترکی زندگی می‌کنند. همچنین در برخی جوامع مفاهیم دیگری از خانواده وجود دارد که روابط سنتی خانواده را کنار گذاشته‌اند. خانواده به عنوان یک واحد اجتماعیِ جامعه پذیری، در جامعه‌شناسی خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد ( اعزازی، ۱۳۸۵). کارکرد خانواده معمولاً در خانواده­هایی که شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی را در پرورش فرزندان به کار می­گیرند نیرومند­تر است. خانواده­هایی که در شیوه فرزند­پروری خود از اصل همکاری و دموکراسی در روابط پیروی می­کنند، توانایی بیشتر برای انطباق با تغییرات دارند و شرایط مناسبی برای رشد کودکان فراهم می­کنند. در خانواده با الگوی سالم، اعضای خانواده مورد حمایت همدیگر هستند. انتظارات مربوط به نقش­های افراد روشن و دارای انعطاف است. مقررات خانواده واضح و انعطاف پذیر و نه بی مرز است (برک،۱۳۹۳).

راهبردهای خانواده

خانواده­ها معمولاً از الگوهای تعاملی ثابت، مشترک، هدفمند و مکرری را به نمایش می­گذارند که به آن راهبردهای خانواده می­گویند.(کانتور و لر[۴]،۱۹۷۵). این راهبردها معمولاً مطرح نمی­شوند به گونه­­ای که هر یک از اعضا احساس می­کنند باید نقشی را بازی کند که قبلاً به خوبی جا افتاده است. انواع این راهبردها عبارتند از :۱-آنهایی که به قصد تداوم خانواده سعی می­کنند رابطه بین اعضا را حفظ کنند.۲-آنهایی که به طور موقت فشار روانی راتشدید می­کند تا به هدف مورد نظر برسند.۳-خانواده­هایی که می­کوشند با شرایط بیرونی کنار بیایند و در برابر نیازهای دائم التغییر اعضا پاسخگو باشند (گلدنبرگ[۵]،۲۰۱۳).

 رويكردها و ديدگاه­هاي تبيين خانواده

در بررسي نظريات ارائه شده براي تبيين آسيب­شناسي در چار چوب خانواده رويكردهاي بوئني و ساختاري، طرح سه محوري و ديدگاه راهبردي مي­توان توجه كرد .

 

 

 رویکرد چند نسلی

اين رويكرد كه نشأت گرفته از نظريات بوئن است، به آسيب­هاي خانوادگي در چند نسل مي­پردازد. در رويكرد بوئني بيماري­هاي عاطفي زماني ايجاد مي­شود كه افراد نمي­توانند خود را به نحوي شايسته از خانواده­هاي اصلي­شان متمايز كنند. متمايز كردن خود عبارت است از توانايي به دست آوردن كنترل عاطفي و در عين حال، ماندن در جو عاطفي شديد خانواده، متمايز كردن خود بيانگر ميزان توانايي فرد براي تفكر واقع بينانه راجع به موضوعات سر شار از عاطفه در خانواده است. نئون[۶] معتقد است كه سناريو زير به ايجاد بيماري عاطفي مي­انجامد زن و مردي كه تضادهاي حل­نشده با پدر و مادر خود دارند ازدواج مي­كنند. زن و شوهر سعي دارند هر طور شده مسائل را فیصله بخشند.  مي­پذيرند كه با هم مخالفت نكنند و يك صميميت كاذب به وجود آورند. ازدواج از بيرون ظاهراً بي اشكال است. نمايي ظاهري از خوشبخت بودن دارد اما در اعماق آن كشمكش، تنهايي و درد حاكم است .با تولد كودك به عنوان جزء سوم یک سیستم، مثلثي به وجود مي­آيد كودك كانون توجه مي­شود. در سيستم قفل مي­شود و خروج از خانواده را حقيقتاً غير ممكن مي­يابد (پور قاسمی،۱۳۸۹).

بوئن[۷] (۱۹۷۸) تمایز یافتگی را براساس نظریه نظام­های خانواده توصیف می­کند که شخص قادر است در روابطش بین کارکرد عقلانی، عاطفی با صمیمیت و خودمختاری تعادل برقرار کند. بر اساس این نظریه حداقل چار عامل، واکنش­پذیری عاطفی، گسلش عاطفی، آمیختگی با دیگران و توانایی بدست آوردن جایگاه من از پیش­بینی­کنندگان سطح تمایز یافتگی یک فرد هستند. خودتمایز یافتگی یا تفکیک خود که مهم­ترین مفهوم نظریه سیستمی بوئن است بعنوان توانایی برقراری تعادل بین خود مختاری هیجانی و عقلانی ،صمیمیت و پیوستگی در روابط توصیف می شود (مته یارد، اندرسون و مارکس [۸]،۲۰۱۹).

رويكرد ساختاري……………………..

……………………………

………………………

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

پنج × 5 =

0