پیشینه ومبانی نظری تحقیق مفهوم رضایت شغلی
پیشینه ومبانی نظری تحقیق مفهوم رضایت شغلی
مفهوم رضایت شغلی:
رضایت شغلی عنصری مهم در دیدگاه سازمانی است؛ زیرا منجر به تعهد سازمانی بیشتر کارمندان می شود و تعهد بالا منجر به موفقیت و پیشرفت سازمان کلی و رشد بیشتر و تأثیرگذاری و کارآمدی سازمان و درخواست کم کارمندان برای خروج از سازمان می شودو اشخاص ناراضی ای که سازمان را ترک می کنند برانگیزه ی افرادی که در سازمان می مانند تأثیر می گذارند و در نتیجه سطح عملکرد این افراد پایین می آید و آنها ممکن است کارشکنی کرده و شغل را رها کنند( ایشفاکیو[۱]، ۲۰۱۹).
رضایت شغلی یکی از عوامل مهم در موفقیت شغلی و عامل افزایش کارایی فرد در سازمان است. بین رضایت شغلی کارکنان یک سازمان و ثمربخشی و بازدهی بیشتر آن سازمان ارتباط مثبت و همیشگی وجود دارد( میرکمالی، ۱۳۸۸).
اگرچه رضایت شغلی یک متغیر ذهنی است که نمی توان آن را به صورت عینی اندازه گرفت، اما همواره بیان شده که رضایت شغلی بیشتر با انواع رفتارها مانند غیبت کمتر، انجام بهتر وظیفه و مشارکت بیشتر در بهره وری شغل مرتبط است. علاوه بر این، نارضایتی با استرس و عواقب منفی بیشتر در ارتباط بوده است. بنابراین به نظر می رسد که رضایت شغلی متغیر مهمی در زمینه ی موفقیت کارکنان است( بتی[۲]، ۲۰۱۸).
صاحب نظران رضایت شغلی را از دیدگاه های متفاوتی تعریف نموده اند از جمله:
لاک [۳]به نقل از وار و انسیگلو[۴]،( ۲۰۱۶): رضایت شغلی عبارت است از حالت عاطفی مثبت و در عین حال لذت بخشی که یک فرد از کار و شغل خود احساس می کند.
یانگ و کسکرت[۵]، (۲۰۱۹): رضایت شغلی یک عنصر اساسی از سلامتی روحی کارکنان و بطور کلی بهزیستی آنهاست.
داوال، تاها و ایسمانی[۶]،( ۲۰۱۸): رضایت شغلی معیاری است که گویای راضی و شاد بودن کارکنان از شغل خود می باشد.
فردی[۷]، (۲۰۱۷): رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان است که محتوا و زمینه شغلی آن چیزی است که برای کارمند ارزشمند است را فراهم می کند. رضایت شغلی یک حالت احساسی مثبت یا مطبوع است که پیامد ارزیابی شغلی یا تجربه فرد است.این حالت احساسی مثبت، کمک زیادی به سلامت فیزیکی و روانی افراد می کند. از نظر سازمانی، سطح بالای رضایت شغلی منعکس کننده ی جو سازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقاء کارکنان می شود.
چاندن[۸]، (۱۹۹۷): رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرش های شغلی مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی که یک شخص می گوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد. احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است.
رابینز[۹]، ( ۱۹۹۴): رضایت شغلی از عوامل بسیار مهم در افزایش کارآمدی و ایجاد نگرش مثبت در فرد نسبت به کارش می باشد. تمایل به رضایت شغلی از این باور تأثیر می پذیرد که کارمندان راضی در سطوح بالاتری عمل می کنند. کارکنانی که از شغل خود راضی هستند، کارکنانی می باشند که به صورت مشارکتی و گروهی عمل می کنند و از انگیزه بالایی برخوردارند. در حقیقت کارکنان راضی کارکنان بهتری هستند چون مولدترند.
فیشر و هانا: رضایت شغلی را عامل روانی می دانند و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال در نظر می گیرند( نقل از شفیع آبادی، ۱۳۷۷).
۲-۳- دلایل اهمیت رضایت شغلی:
دست کم مدیران به سه دلیل باید به رضایت شغلی افراد و اعضای سازمان اهمیت بدهند:
۲-۳-۱-مدارک زیادی در دست است که افراد ناراضی سازمان را ترک می کنند.
۲-۳-۲- ثابت شده که کارکنان راضی از سلامت بهتری برخوردارند و بیشتر عمر می کنند.
۲-۳-۳- رضایت شغلی از کار پدیده ای است که از مرز سازمان و شرکت فراتر می رود و اثرات آن در زندگی خصوصی فرد و خارج از سازمان مشاهده می شود.
رضایت کارکنان همانند رضایت مشتری در عملکرد سازمان تأثیرگذار است زیرا کارکنان مشتریان داخلی سازمان محسوب می شوند. اهمیت رضایت شغلی از آنجا ناشی می شود که بیشتر افراد تقریباً نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کار می گذارند. در حالی که رضایت شغلی برای کارکنان اهمیت زیادی دارد، مدیران نیز نسبت به نتایج رضایت شغلی در جهت رفتار پرسنل علاقه مند هستند. زیرا از بررسی رضایت شغلی کارکنان می توانند به اهداف زیر دست یابند:
۱-شناخت مشکلات و مسائل موجود در سازمان،
۲- شناخت علت آمد و شد و غیبت بیشتر کارکنان،
۳- ارزیابی اثرات سازمان در طرز تلقی و برداشت تصورات کارکنان،
۴- ایجاد ارتباط صحیح و دوستانه بین مدیران و کارکنان،
۵- کسب اطلاعات درست و واقعی( میر کمالی، ۱۳۸۸).
در سازمان هایی که در بخش های خدماتی فعالیت دارند از جمله مراکز بهداشتی- درمانی و بیمارستان که بیشتر کارها بر عهده افراد است، مسأله توجه به نیروی انسانی و مدیریت منابع انسانی از نمود بیشتری نسبت به سازمانهایی که عمده کارهای آنها با ابزار و ماشین انجام می شود، برخوردار است. زیرا عوامل انگیزشی، محیطی و مانند آن بر افراد اثر می گذارد( مهرایین و همکاران، ۱۳۸۴).
بنابراین اهمیت رضایت شغلی از یک سو به دلیل نقشی است که در بهبود و پیشرفت سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از سوی دیگر، به این علت است که مفهوم رضایت شغلی علاوه بر تعاریف و مفهوم پردازی های متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی و نیز سازه مشترک بسیاری از حوزه های علمی مانند روانشناسی، مدیریت، جامعه شناسی و حتی اقتصاد و سیاست بوده است( تاج وار و همکاران، ۱۳۸۲).
۲-۴- عوامل تأثیرگذار بر رضایت شغلی:
عواملی را بر رضایت مندی شغلی تأثیر می گذارند می توان به ۳ دسته تقسیم کرد:
۲-۴-۱- عواملی درونی محتوایی یا صفات و ویژگی های کار(ICF)[10] پژوهش ها نشان داده است که صفات و ویژگی های کار با رضایت شغلی ارتباط دارد. جالب و معنی دار بودن کار، مهارت کافی فرد، تنوع در کار، سطح مطلوب چالش یا برانگیزنده بودن کار، تناسب کار یا وضعیت جسمی فرد و اطلاع و دسترسی فرد به نتایج حاصل از کار از جمله این عوامل درونی هستند( لوکا[۱۱]، ۱۹۶۹؛ چرینگتون[۱۲]، ۱۹۸۹، به نقل از پارسانژاد، ۱۳۹۰).
۲-۴-۲- عوامل زمینه ساز بیرونی( ECF)[13]– این عوامل شامل موارد زیر است:
دستمزد تقریباً برای همه ی گروه های شغلی یکی از مهمترین عوامل کاری بشمار می آید( استوارت[۱۴]، ۱۹۹۹، ترجمه ماهر ۱۳۸۰).
امنیت شغلی، ابهام نقش، ساختار سازمانی، شرایط فیزیکی کار، عوامل محیطی ماند دسترسی به امکانات تفریحی، ورزشی و رفاهی در محیط کار، روابط با همکاران، الگوهای مدیریتی حاکم بر سازمان و میزان مشارکت کارکنان در فرایندهای کاری، از مهمترین عوامل بیرونی در رضایت شغلی است( گرینبرگ[۱۵]، ۲۰۱۷).
۲-۴-۳- ویژگی های فردی- این ویژگی ها شامل سن، سطح مهارت، جنسیت، هوش و استعداد و سلامت جسمی و روانی است. در این ارتباط چهار بعد برای خودآگاهی موقعیتی تعریف شده است. خودآگاهی در موقعیت مدیریتی عبارت است از مدیریت تعامل های خود با دیگران پس از کسب شناخت از خود. خودآگاهی- خود ابرازی در موقعیت عمومی عبارت است از خودآگاهی در موقعیت عمومی که خود ابرازی را دربرمی گیرد و شامل تمرکز بر خود و زمان ابراز وجود می شود. خودآگاهی در موقعیت خصوصی که شامل شناخت نسبت به تجارب درونی ، اساسات ، هیجانات و ارتباط خود با دیگران است و ناآگاهی از خود- موقعیت، بعد مخالف با خودآگاهی در موقعیت خصوصی است که شامل احساسات منفی در رابطه با خود؛ ناآگاهی نسبت به خود و اضطراب در خصوص نحوه عملکرد در موقعیت های ناشناخته و جدید است( صالح بلوردی، ۱۳۸۹).
[۱…………………………..
………………………………..
………………………………….
دیدگاهی بنویسید