پیشینه ومبانی نظری تحقیق روابط با دیگران
پیشینه ومبانی نظری تحقیق روابط با دیگران
در این بخش به مباحث مربوط به روابط با دیگران پرداخته می شود،که شامل تعاریف، مدلهای ارتباطی و تحقیقات انجام گرفته مربوط به این بخش است.
کلمه ی ارتباط ( communication) از لغت لاتین communicare مشتق شد است که این لغت در زبان لاتین به معنای To make common یا عمومی کردن و با در معرض عموم قرار دادن است ( پیرسون و نلسون[۱]، ۱۹۸۳). پس در اصل اعتقاد بر این است که ارتباطات برخی از مفاهیم و تفکرات و معانی و یا به عبارت دیگر پیام ها را به دیگران و یا عموم گسترش می دهد. تعاریف جدید تر آن را تبادل معنی[۲] یا انتقال پیام ها می دانند. ارتباطات به گونه ای وسیع و گسترده تجارب[۳] نیز تعریف شده است. دین بارلوند[۴] (۱۹۷۰) معتقد است که ارتباط کلمه ای است که بیانگر فرایند ایجاد معنی است. او بیان می کند که پیام ها ممکن است از خارج شکل بگیرند. توسط یک سخنور، تلویزیون .. اما معانی در درون شکل می گیرند. برلو در این موررد می نویسد : ارتباط در برگیرنده ی انتقال معانی نیست، معانی انتقال پذیر و یا قابل انتقال نیستند بلکه تنها این پیام ها هستند که قابل انتقال اند و معنی در مخاطب ایجاد می شود. پیرسون و نلسون (۱۹۸۳) ارتباطات را فرایند تفهیم[۵] و تسهیم معنی[۶] تعریف می کنند. آن ها تفهیم و تسهیم معنی را بنیان های تعریف خود قرار داده اند. دین بارلوند(۱۹۷۰) ارتباط دو انسان را در شش حالت در نظر می گیرد: ۱- نگرش ما نسبت به خودمان. ۲- نگرش ما در مورد دیگری ۳- نگرش ما نسبت به نگرش دیگری به ما ۴- نگرش دیگری نسبت به خودش ۵- نگرش دیگری نسبت به ما ۶- نگرش دیگری نسبت به نگرش ما به او. شی یر (۱۹۸۵) ارتباط را فرایندی سیستمیک تعریف می کند که در آ ن مردم با او از طریق نمادها با یکدیگر کنش متقابل دارند تا معانی را ایجاد و تفسیر کنند.
رابطه ی عمیق ما بین هویت و ارتباط به طور غم انگیزی در کودکانی دیده می شود که از ارتباط انسانی محدودی برخوردار بوده اند. مطالعه های موردی از کودکانی که از دیگران منزوی شده بودن نشان می دهد که آ نها فاقد یک خود پنداره محکم هستند و رشد ذهنی و فیزیکی آن ها با نبود و فقدان کلام و زبان به طور جدی آسیب دیده است. ارتباط با دیگران نه تنها بر احساس هویت ما تاثیر دارد بلکه مستقیما بر بهزیستی و جسمانی ما اثرند است.
تحقیقات نشان می دهد که ارتباط با دیگران سلامت فرد را ارتقا می دهد در حالی که انزوای اجتماعی با استرس، بیماری و مرگ زودهنگام مرتبط است (کولیر و توماس، ۱۹۹۸). افرادی که فاقد دوست صمیمی هستند اضطراب و افسردگی بیشتریی دارند تا افرادی که به دیگران نزدیک هستند .گروهی از محققان تحقیقاتی را که در رابطه با سلامت و رابطه با دیگران بود را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که انزوای اجتماعی به لحاظ آماری همان قدر برای سلامتی خطرنا است که فشار خون بالا، مصرف دخانیات، چاقی یا کلسترول بالا خطرناک است (کولیر و توماس، ۱۹۹۸). کیم( ۱۹۸۸) در مطالعه ای نشان دادند که کودکانی که از طریق مهارت های ارتباطی کافی برخوردار نیستند مراجعات بیشتری به متخصصین بهداشت روان دارند.
کینساید (۱۹۷۹) در یک مطالعه ی طولی نشان داد که کودکان غیر اجتماعی بیشتر از سایر کودکان به بزهکاری گرایش پیدا می کنند. نیشیدا ( ۱۹۹۹ ) ،در مطالعه ای به این نتیجه رسید که نوجوانان غیر اجتماعی از مهارت های متنوعی از قبیل ارتباط، همکاری، پاسخ مثبت به همسالان و دوست یابی هستند. تینگ[۷] (۱۹۹۳) در یک مطالعه به این نتیجه رسید که ارتباط معنی داری بین کمبود مهارت های اجتماعی و متغیرهای تحصیلی وجود دارد. بسیاری از پزشکان و محققان معتقدند که تنهایی بر سیستم ایمنی تاثیر دارد بیماری های قلبی در افرادی که فقدان شدیدی در روابط بین فردی خود را تجربه کرده اند، رایج است . یوم[۸] (۱۹۸۸) متخصص روابط بین فردی، گزارش می دهد که افرادی با روابط تخریب شده احتمال بیشتری هست که از عزت نفس پایین، انواع سردردها، الکلیسم، سرطان، اختلالات خواب و دیگر نسائل فیزیکی و هیجانی رنج ببرند.
مدل های خطی
هارولد لاس ول (۱۹۴۸) اولین مدل ارتباطی را بیان کرد که تحت عنوان مدل خطی از آن یاد می شود در این مدل یک نفر بر دیگری کنش دارد . پنج پرسش اساسی توضیح دهنده ی ارتباط در این مدل است.
۱-چه کسی؟ ۲- چه می گوید؟ ۳- در چه متنی؟ ۴- به چه کسی؟ ۵- با چه تاثیری
مدل های تعاملی[۹]
مدل های خطی مبتنی بر این است که تنها گوینده وجود دارد و به نظر می رسد که شنوده هیچ نقشی ندارد. به مدل خطی اگر فیدبک اضافه کنیم مدل های تعاملی به دست می آیند. فیدبک پیام شنونده و دریات کننده است. فیدبک می تواند کلامی، غیرکلامی یا هر دو و یا عمدی یا غیر عمدی باشد. ویلبر شرام[۱۰] (۱۹۹۵) فیدبک را به عنوان نوع دوم پیام در فرایند ارتباط شرح داد. در ضمن شرام متوجه شد که افرادی که با هم ارتباط برقرا می کنند در حوزه ی شخصی تجارب خود پیام ها را ایجاد و تفسیر می کنند. به همین دلیل نتیجه گرفت که حوزه ی تجارب مشترک در ارتباط حائز اهمیت است.
مدل های تبادلی[۱۱]
محدودیت عمده ی مدل های تعاملی در این است که ارتباط را به صورت فرایند خطی و زنجیره ای ترسیم می کنند. فردی با فردی ارتباط برقرار می کند. به این صورت که به یکدیگر فیدبک هم می دهند. این مدل، ارتباط هم زمان را نمی تواند توجیه کند. در مدل های تعاملی تاخیر زمانی وجود دارد اما در واقعیت هر فردی که درگیرارتباط است هم پیام می فرستد و هم پیام دریافت می کند. در مدل های تبادلی هر فرد در زمان واحد هم گیرنده ی پیام و هم فرستنده ی پیام است (اوستین و ورچل[۱۲]، ۱۹۹۰).
مدل بهزیستی روانشناختی ریف
ریف (۱۹۸۹) با تاکید بر این که سلامت مثبت چیزی فراتر از فقدان بیماری است، اشاره کرد که بهزیستی روانشناختی به آن چه فرد برای بهزیستی به آن نیاز دارد، اشاره میکند. او معتقد است که برخی از جنبههای کنش ورزی بهینه، مانند تحقق هدف های فرد، متضمن قانونمندی و تلاش بسیار است و این امر ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاهمدت باشد. او معتقد است که بهزیستی را نباید سادهانگارانه، معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل درد دانست. در عوض بهزیستی دربرگیرنده تلاش برای کمال و تحقق نیروهای بالقوه فرد است. بهزیستی روانشناختی اشاره به حسی از سلامتی دارد که آگاهی کامل از تمامیت و یکپارچگی در تمام جنبههای فرد را شامل میشود. بر این اساس ریف مؤلفههای بهزیستی روانشناختی را دربرگیرنده شش عامل دانست:
پذیرش خود[۱۳]: یکی از مؤلفههای کلیدی بهزیستی، داشتن نگرشی مثبت نسبت به خود است، البته نه به معنای خودشیفتگی و عزت نفس خیلی بالا و غیرمعمول، بلکه به معنای احترام به نفسی که بر اساس آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود میباشد. بهطوری که ریف (۱۹۹۵) تاکید داشته است که آگاهی از کاستی های خود و نیز پذیرش اشتباههای خویش، یکی از مشخصههای بسیار مهم داشتن شخصیتی کامل و تکامل یافته است. اریکسون[۱۴] (۱۹۵۹) بیان داشت که یکی از عوامل یکپارچگی ایگو، رسیدن به آرامش در عین وجود پیروزیها و شکستها و ناامیدی های گذشته است، چنین خود پذیری بالایی بر اساس خود سنجی واقعبینانه، آگاهی از اشتباهات و محدودیتهای خود و عشق نسبت به خود و دیگران بنا شده است.
هدفمندی در زندگی[۱۵]: توانایی پیدا کردن معنا و جهتگیری در زندگی و داشتن هدف و دنبال کردن آنها که تمامی اینها در تعامل با خوشبختی قرار دارد. اولین و روشنترین نظریه در مورد هدفمند بودن در زندگی را فرانکل[۱۶] (۱۹۹۲) داده است. فرانکل سه سال بسیار سخت را در اردوگاه نازیها گذراند و در طول این سالها با داشتن اهداف خویش زنده ماند. دید او نسبت به ارتقا سطح زندگی و اهداف و معنای زندگی آن قدر عمیق بوده که توانسته در سال های پس از آزادیاش، روشی از رواندرمانی (معنا درمانی) را برای کمک به همنوعانش در یافتن معنای زندگی پیدا کند. با استفاده از این روش افراد میتوانند در برابر سختیها و رنجها پایداری و مقاومت کنند.
رشد شخصی[۱۷]: یا توانایی شکوفا ساختن کلیه نیروها و استعداد های خود، پرورش و بهدست آوردن توانایی های جدید که مستلزم روبرو شدن با شرایط سخت و مشکلات میباشد، زیرا رویارویی با این شرایط باعث میشود فرد نیروهای درونی خویش را بجوید و نیز توانایی های جدیدی را بهدست آورد. زمانی بیشتر احتمال یافتن این نیروها می رود که فرد تحتفشار است، این استعدادها مکرراً کشف میشوند و قدرت خود را در تغییر شرایط نشان میدهند. خود شکوفایی انسانها در طی چالشها و شرایط نامطلوب، بیانگر توانایی روانی انسان در کنار آمدن با مشکلات، تحمل بسیاری از مصیبتها و بازگشت پس از پشت سر گذاشتن آن و پیشرفت پس از گذار از موانع، میباشد.
تسلط بر محیط[۱۸]: یکی دیگر از کلیدهای رسیدن به بهزیستی، تحت کنترل داشتن جهان پیرامون است؛ یعنی هر کس باید بتواند تا حد زیادی بر زندگی و محیط اطرافش تسلط و احاطه داشته باشد و این کار در گرو این است که فرد محیطش را مطابق خصوصیات و نیازهای فردی خود شکل دهد و بتواند آن را به همان شکل نگه دارد. چنین تسلط و احاطهای تنها از تلاش و عملکرد خود فرد و در متن کار، خانواده و زندگی اجتماعی او بهدست میآید. داشتن کنترل در زندگی چالشی است که انسان تا آخر عمر با آن روبروست. این جنبه از بهزیستی بر این نکته تاکید دارد که برای ایجاد و حفظ محیط کاری و خانوادگی مطلوب هر شخصی، همواره به نیروی خلاقه او احتیاج است. چنین محیطی است که برای فرد و اطرافیانش بهترینها را به همراه دارد و زمانی که در چنین محیطی قرار داریم متوجه میشویم که تسلط، قویترین نیرو و توانایی انسان است.
خودمختاری[۱۹]: به این معناست که فرد بتواند بر اساس معیارها و عقاید خویش عمل و زندگی کند، حتی اگر بر خلاف عقاید و رسوم پذیرفتهشده در جامعه باشد. ریف (۱۹۹۵) تاکید میکند که یک انسان کاملاً رشد یافته و خودشکوفا، رها از هر گونه قراردادهای اجتماعی و آداب و سنن است. به نظر میرسد این بعد از بهزیستی کاملاً مفهوم فضیلت غربی را میرساند که در آن فرد برای رسیدن به خودمختاری و انتخاب سبک زندگی بر اساس خواستهها و دیدگاههای شخصی و درونی خویش، کاملاً انزواطلب میشود و حتی برخی از ننگها را هم میپذیرد؛ بنابراین فردی که چنین روشی را برای زندگی بر میگزیند، توانایی زندگی در تنهایی و بیکسی را دارد. چنین طرز زندگی هم شجاعت و هم تنهایی را میطلبد.
روابط با دیگران[۲۰]: عبارت است از برقراری روابط نزدیک و صمیمی با دیگران و اشتیاق برای برقراری چنین رابطهای و نیز عشق ورزیدن به دیگران. این جنبه اجتماعی- ارتباطی بهزیستی، دربرگیرنده بالا و پایین شدن های روابط و تعاملات اجتماعی و بین فردی است. به این معنا که روابط میتواند از یک رابطه شدیداً عاشقانه و صمیمی تا روابطی پر از مشکل و ناراحتی در نوسان باشد (ریف، ۱۹۹۸).
در زیر به شرح تحقیقات انجام گرفته در حوزه روابط با دیگران پرداخته می شود.
جدول۲-۳ مربوط به پیشینه پژوهشهای انجام گرفته در مورد متغیر روابط با دیگران
پژوهشگر( پژوهشگران) | سال انجام پژوهش | یافته ها |
پارکر[۲۱] و همکاران | ۲۰۱۹ | روابط منفی با دیگران دارای پیامدهای منفی و آشکاری مانند: افسردگی، منفی گرایی، گوشه گیری می باشد |
جونز و مور | ۱۹۸۹ | افرادی که فاقد دوست صمیمی هستند اضطراب و افسردگی بیشتری دارند تا افرادی که به دیگران نزدیک هستند. |
گاتمن و همکاران | ۱۹۷۵ | یافته ها نشان داد که نوجوانان غیر اجتماعی از مهارتهای متنوعی از قبیل ارتباط، همکاری، پاسخ مثبت به همسالان و دوست یابی برخوردار نیستند |
کولیر و توماس | ۱۹۹۸ | افرادی که فاقد دوست صمیمی هستند اضطراب و افسردگی بیشتریی دارند تا افرادی که به دیگران نزدیک هستند |
کیم | ۱۹۸۸ | در مطالعه ای نشان دادند که کودکانی که از طریق مهارت های ارتباطی کافی برخوردار نیستند مراجعات بیشتری به متخصصین بهداشت روان دارند. |
کینساید | ۱۹۷۹ | در یک مطالعه ی طولی نشان داد که کودکان غیر اجتماعی بیشتر از سایر کودکان به بزهکاری گرایش پیدا می کنند |
نیشیدا | ۱۹۹۹ | در مطالعه ای به این نتیجه رسید که نوجوانان غیر اجتماعی از مهارت های متنوعی از قبیل ارتباط، همکاری، پاسخ مثبت به همسالان و دوست یابی هستند |
تینگ | ۱۹۹۳ | در یک مطالعه به این نتیجه رسید که ارتباط معنی داری بین کمبود مهارت های اجتماعی و متغیرهای تحصیلی وجود دارد. بسیاری از پزشکان و محققان معتقدند که تنهایی بر سیستم ایمنی تاثیر دارد بیماری های قلبی در افرادی که فقدان شدیدی در روابط بین فردی خود را تجربه کرده اند، رایج است |
تینگ | ۱۹۹۳ | در یک مطالعه به این نتیجه رسید که ارتباط معنی داری بین کمبود مهارت های اجتماعی و متغیرهای تحصیلی وجود دارد. |
یوم | ۱۹۸۸ | متخصص روابط بین فردی، گزارش می دهد که افرادی با روابط تخریب شده احتمال بیشتری هست که از عزت نفس پایین، انواع سردردها، الکلیسم، سرطان، اختلالات خواب و دیگر نسائل فیزیکی و هیجانی رنج ببرند. |
کولیر و توماس | ۱۹۹۸ | گروهی از محققان تحقیقاتی را که در رابطه با سلامت و رابطه با دیگران بود را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که انزوای اجتماعی به لحاظ آماری همان قدر برای سلامتی خطرنا است که فشار خون بالا، مصرف دخانیات، چاقی یا کلسترول بالا خطرناک است |
تحقیقات نشان می دهد که روابط منفی با دیگران دارای پیامدهای منفی و آشکاری مانند: افسردگی، منفی گرایی، گوشه گیری (پارکر[۲۲] و همکاران، ۲۰۱۹) می باشد. ارتباط با دیگران سلامت فرد را ارتقا می دهد در حالی که انزوای اجتماعی با استرس، بیماری و مرگ زودهنگام مرتبط است (کولیر و توماس، ۱۹۹۸).کولیر و توماس، ۱۹۹۸ به این نتیجه رسیدند که انزوای اجتماعی به لحاظ آماری همان قدر برای سلامتی خطرنا است که فشار خون بالا، مصرف دخانیات، چاقی یا کلسترول بالا خطرناک است. کیم(۱۹۸۸) در مطالعه ای نشان دادند که کودکانی که از طریق مهارت های ارتباطی کافی برخوردار نیستند مراجعات بیشتری به متخصصین بهداشت روان دارند…………………………
……………………………..
…………………………….
دیدگاهی بنویسید