پیشینه تحقیق ومبانی نظری سرمایه اجتماعی
پیشینه تحقیق ومبانی نظری سرمایه اجتماعی
سرماية اجتماعي[۱] موضوعي جديد در مطالعات توسعه، اقتصاد و جامعه شناسي در سطح جهان است. از زماني كه اصطلاح و مفهوم سرمايه اجتماعي انتشار يافت زمان زيادي نمي گذرد. سرمايه اجتماعي نه تنها در زمينه توسعه اقتصادي كشورهاي در حال توسعه بلكه در كشورهاي توسعه يافته نيز به عنوان يك موضوع مهم مورد توجه قرار گرفته است.
نظريهپردازان علوم اجتماعي، سرمايه اجتماعي را با كاركردها، سطوح تحليل و بازدهي متفاوتي مورد بحث قرار دادهاند. تبيين نظري سرمايه اجتماعي نشان از توجه به مؤلفههاي مختلف در مقياس و ابعاد متفاوت دارد. اين نوع نگاه هر چند كه زوايايي از اين مفهوم را روشن ساخته است، ليكن هنوز نسبت به برخوردار بودن از نگاهي جامع فاصله دارد (خمرنیا و همکاران، ۱۳۸۹،ص۲۱۰).
۲-۲-۲- مفهوم و تعریف سرمایه اجتماعی
مفهوم سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم مدرن است که در گفتمان علوم اجتماعی و محافل سیاسی معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. هر چند این مفهوم پیشینه طولانی ندارد اما کاربرد آن به تدریج از دهه ۱۹۹۰ به این سو در تحقیقات و مقالات دانشگاهی بویژه در رشته های جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش با کارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیر بوردیو، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما افزایش یافته است.
بزعم کلمن مفهوم سرمایه اجتماعی به مثابه ابزار تحلیلی برای پژوهش های اجتماعی است. کلمن بر این باور است که سرمایه اجتماعی در روشن ساختن یکی از مشکلات مهم تحلیل اجتماعی یا آنچه پیوند خرد و کلان نام گرفته است، نقش مؤثری را می تواند ایفا کند. همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی با توجه به روند جهانی شدن و تضعیف نقش دولت های ملی، به عنوان راه حلی اجرایی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، مورد توجه سیاستگذاران، برنامه ریزان و مسئولان سیاست اجتماعی قرار گرفته است.
تعریف رایج سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکایی بویژه در روایت کارکردگرایانه آن عبارت است از روابط دو جانبه تعاملات و شبکه هایی که در میان گروههای انسانی پدیدار می گردند و سطح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامد تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می شود. در مقابل جامعه شناسی اروپایی این مفهوم را در بررسی این موضوع به کار می گیرند که چگونه تحرک پیوندهای مربوط به شبکه های اجتماعی، سلسله مراتب اجتماعی و قدرت تمایز یافته را تقویت می کند. با وجود این نکات مشترک این دو دیدگاه در مورد سودمندی سرمایه اجتماعی در افزایش برخی ویژگی ها مانند آموزش، تحرک اجتماعی، رشد اقتصادی، برتری سیاسی و در نهایت توسعه است. علاوه بر تعاریف فوق، از سرمایه اجتماعی تعاریف دیگری نیز ارائه گردیده است. یکی از تعاریف مطرح این است که «سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد. بر اساس این تعریف، مفاهیمی نظیر جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی نیز دارای ارتباط مفهومی نزدیکی با سرمایه اجتماعی می گردند. بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای می داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشور های مختلف دارد(فوکویاما[۲]،۱۹۹۹،ص۵).
سرمایه اجتماعی بر خلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه های اداره جامعه و نیز هزینه های عملیاتی سازمانی گردد. عناصری که می تواند در تعریف عملیاتی سرمایه اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند، عبارتند از:
- سرمایه اجتماعی به تعامل اجتماعی بین افراد بستگی دارد و کنش های جمعی افراد جزء جدایی ناپذیر آن است.
- جستجو برای راه حلهای همکارانه و تلاش برای دستیابی به منابع دو طرفه در این مفهوم محوریت اساسی دارد.
- مشارکت در شبکه های اجتماعی، تمایل به همکاری و اعتماد بین افراد در اکثر تعاریف وجود دارد.
سرمایه اجتماعی را می توان حاصل پدیده های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل، تعامل اجتماعی متقابل، گروه های اجتماعی با احساس هویت جمعی و گروه، احساس وجود تصویری مشترک از آینده، کارگروهی (علوی، ۱۳۸۴،ص ۳۴).
۲-۲-۳- آیا سرمایه اجتماعی واقعاً سرمایه است؟
چهار استدلال در مورد اينكه سرمايه اجتماعي نوعي از سرمايه است، وجود دارد:
اول اينكه سرمايه اجتماعي، مانند ديگر انواع سرمايه، منبعي است با امكان سرمايه گذاري براي انتظارات آينده و همراهي بازدهي و نا اطميناني. سرمايه گذاري در ساختن شبكه هاي روابط خارجي، كنشگران را در جهت دستيابي به اطلاعات و قدرت توانمند مي سازد و توسعه شبكه هاي دروني به كنشگران جمعي امكانات تقويت هويت جمعي و كارهاي مشاركت جمعي را فراهم مي نمايد. به عبارت ديگر هميشه نمي توان از سرمايه اجتماعي به عنوان يك دارائي برونزا و غير قابل كنترل ياد كرد.
دوم اينكه سرمايه اجتماعي مانند گونه هاي ديگر سرمايه، چند منظوره و تبديل پذير است .شبكه هاي دوستانه كنشگران اجتماعي مانند سرمايه هاي فيزيكي مي توانند براي اهداف متفاوت به كار گرفته و به توليد كمك نمايد. همچنين منافعي كه افراد از جايگاه شان در شبكه مي برند قابل تبديل به ديگر انواع سرمايه و به ويژه سرمايه اقتصادي است. به همين دليل اعتماد و اعتبار را بعضي مواقع به عنوان جايگزين سرمايه مالي مطرح مي كنند. بورديو معتقد است استراتژي تبديل سرمايه به همديگر متاثر از تغيير در ساختار فرصتهاي سودي است كه هر يك ارائه مي كنند.
دليل سوم به جايگزيني يا مكمل بودن سرمايه اجتماعي براي ديگر اشكال سرمايه اشاره شده است. عوامل اقتصادي مي توانند گاه كمبود سرمايه اقتصادي يا انساني خويش را با روابط اجتماعي قوي جبران كنند.
دليل چهارم اينكه سرمايه اجتماعي نيز مانند سرمايه فيزيكي و انساني، نيازمند حفاظت و هزينه نگهداري است و بايد به طور متناوب بازسازي و تقويت شود. هر چند اين سرمايه همچون سرمايه انساني نرخ استهلاك قابل پيش بيني ندارد. به عبارت ديگر سرمايه اجتماعي مانند دانش و مهارت يا برخي كالاهاي عمومي با عدم استفاده هم ممكن است دچار استهلاك شود (عزیزیانی و قاسمی، ۱۳۸۷،ص ۸).
۲-۲-۴- اهمیت سرمایه اجتماعی در توسعه
از جنبه های مهم در توسعه پایدار اجتماعی استفاده از مفهوم سرمایه در وجه اجتماعی آن است. هر چند واژه سرمایه اساساً در قلمرو اقتصادی به کار گرفته می شود، اما از حدود دو دهه گذشته در قلمرو اجتماعی مورد پذیرش رو به فزاینده ای قرار گرفته است و در حال حاضر به عنوان یکی از موارد مهم در توسعه یافتگی مطرح می باشد. به سه نوع سرمایه ای که به طور متداول در تحلیل های اقتصادی تحت عناوین سرمایه فیزیکی یا تولیدی، سرمایه طبیعی و سرمایه انسانی از آنها نام برده می شود، اکنون نوع چهارمی با عنوان سرمایه اجتماعی اضافه شده است.
به طور معمول، آنچه توسعه و رشد اقتصادی بر پایه آن بنا شده، شامل سرمایه طبیعی، سرمایه فیزیکی یا تولیدی و سرمایه انسانی است که به عنوان ثروت یک ملت شناخته می شود. این مسئله به تازگی معلوم شده است که این سه نوع سرمایه، فقط بخشی از فرایند رشد اقتصادی را تعیین می کنند؛ چرا که اینها از راهی که بازیگران اقتصادی با یکدیگر تعامل می کنند و به یکدیگر نظم می بخشند تا رشد و توسعه را فراهم آورند، چشم می پوشند. پس برای بررسی اختلاف رشد میان کشورهایی که از نظر آن سه دسته سرمایه، دارای وضعیت یکسانی هستند، باید در پی حلقه ای دیگر بود؛ آن حلقه مفقوده، سرمایه اجتماعی است (عبداللهی و موسوی، ۱۳۸۵،ص ۲۳).
………………………………
……………………………
……………………………
دیدگاهی بنویسید