مبانی نظری و پیشینه تحقیق ساختار سرمايه
مبانی نظری و پیشینه تحقیق ساختار سرمايه
ساختار سرمايه تركيبي از بدهيهاي كوتاهمدت، بدهيهاي بلندمدت و حقوق صاحبان سهام ميباشد. كه به وسيله آن داراييهاي شركت تامين مالي شده است. به عبارت ديگر به تركيب بدهيها و حقوق صاحبان سهام، ساختار سرمايه گفته ميشود كه شامل اقلام سمت چپ ترازنامه ميباشد (جهانخاني، علي، ۱۳۷۴).
چنانچه يك شركت اقدام به انتشار سرمايه بنمايد، حداقل نرخ بازدهي كه شركت از سرمايهگذاريهاي تامين شده توسط سهام عادي بايد بدست آورد تا قيمت سهام عادي بدون تغيير باقي بماند، هزينه سهام عادي گفته ميشود. همچنين هزينه بدهي نيز نرخ تنزيلي است كه ارزش فعلي هزينههاي بهره بعلاوه اصل مبلغ در سررسيد را برابر مبلغ اوليه بدهي كند. هزينه سهام ممتاز نيز تابعي از سود سهام ممتاز ميباشد.
هر تصميم و تغييري كه در درون شركت (عمليات، مديريت، تصميمات مالي، سرمايهگذاري) اتفاق ميافتد، تاثير بر روي ريسك و بازده سهام عادي آن شركت در بازار دارد. يكي از اين عوامل ساختار سرمايه شركت است. يعني نسبت بدهي و آورده سهامداران در تامين مالي قسمت چپ ترازنامه شركت چقدر باشد؟ استفاده از بدهي ارزان قيمت، ممكن است باعث كاهش هزينه سرمايه شركت شود ولي از طرفي نيز ممكن است موجب افزايش ريسك مالي و هزينه ورشكستگي شركت شود.
در بازار سرمايه كه اوراق بهادار شركت در آن معامله ميشود سرمايهگذاراني وجود دارند كه ريسك و بازده دارند و معيار تصميمگيري آنها ريسك و بازده است. سرمايهگذاران بر اساس ميزان تحمل خود در برابر ريسك، به ريسك سهام شركت واكنش نشان ميدهند. اين سرمايهگذاران در برابر تحمل انواع ريسك خواستار انواع متفاوت بازدهي ميباشند. عوامل متعددي بر روي ريسك سهام عادي شركت تاثير دارند. تغيير كل اقتصاد، تغييرات يك رشته تجارت و تغييرات منحصر به فرد براي يك شركت از جمله اين عوامل ميباشند.
آن قسمت از تغييراتي كه در يك زمان براي سهام تمام شركت ها اتفاق ميافتد، بعنوان عامل ريسك سيستماتيك ناميده ميشود. تئوري ها و تحقيقات عملي متفاوتي بر روي ساختار سرمايه و ريسك سيستماتيك در بازار انجام گرفته است.
اگر شركت در ساختار سرمايه خود از بدهي زيادي استفاده كند، اين بدهي خود داراي مقدار هزينه ثابت بهره است. تغييرات بهره و همچنين تورم موجود در سطح اقتصادي بر كل بازار بورس تاثير ميگذارد. شركت هايي كه داراي بدهي زيادي هستند، از اين تغييرات بيشتر تاثير ميپذيرند تا شركت هايي كه كمتر از بدهي استفاده ميكنند.
به طور كلي ساختار سرمايهي شركت ها از دو بخش تشكيل شده است: نخست ميزان سرمايهي مورد نياز و دوم تركيب منابع تأمين مالي، به طور كلي وام و سهام دو گونهي اصلي شكلدهندهي ساختار سرمايهاي محسوب ميشوند. با توجه به منابع تأمين مالي، شركت ها داراي بازده و ريسك متفاوتي در عرصهي بازارهاي تأمين سرمايه هستند. بنابراين تصميمات مربوط به ساختار سرمايه نقش موثري در كارايي و اعتبار شركت ها نزد مؤسسات تأمين سرمايه خواهد داشت.
اما اهميت شركت ها از لحاظ وسعت عملكرد، سودآوري، امكانات رشد، اندازه و نوع فعاليت، تعيينكنندهي نياز مالي متنوع آنان خواهد بود. در اين ميان منابع حاصل از بدهي ضمن افزايش هزينه ثابت موجب افزايش اهرم و در نتيجه ريسك سيستماتيك آنان خواهد بود. ضمن اين كه توجه به هزينهي سرمايه روشهاي مختلف تأمين مالي و توجه به آن باعث پيدايش فرصتهاي مناسب سودآوري و يا پيش آمدن وضعيت بحران، مالي شركت خواهد گرديد (راوالي و سيدنر ۲۰۱۶).
اگر چه تحقيقات نظري و تجربي به ساختار سرمايه مطلوب اشاره دارند، اما هنوز يك روش خاصي وجود ندارد كه مديران شركت ها بتوانند براي رسيدن به سطح بدهي مطلوب انجام دهند، تئوري هاي مالي وجود دارد كه قدري به درك چگونگي انتخاب تركيبي از تامين مالي موثر بر ارزش شركت كمك مينمايند (اريوتيز، ۲۰۱۸، ۳۲۱).
به تركيب منابع مالي گوناگون هر شركت، ساختار سرمايه ميگويند (قاليباف اصل، ۱۳۸۴).
كوپر ساختار سرمايه را نسبت اوراق بهادار بلندمدت قديميتر (داراي رتبه بيشتر) به جمع سرمايهگذاريهاي مرتبط تعريف ميكند.
بلكويي ساختار سرمايه را ادعاي كلي بر دارايي هاي شركت معرفي ميكند. او ساختار سرمايه را شامل اوراق بهادار منتشر شده عمومي، سرمايهگذاري خصوصي، بدهي بانكي، بدهي تجاري، قراردادهاي اجاره، بدهيهاي ماليات، بدهيهاي حقوق بازنشستگي، پاداش معوق براي مديريت و كاركنان، سپردههاي حسن انجام كار، تضمينهاي كالا و ديگر بدهيهاي احتمالي ميداند.
هاسي ساختار سرمايه را تعادل بين بدهيها و داراييها، ماهيت داراييها و تركيب استقراض شركت ميداند. دارايي ها ميتواند مشهود يا نامشهود، جاري يا بلندمدت (اوراق بدهي يا سهام) و استقراض ممكن است بلندمدت، كوتاهمدت، ثابت يا شناور، بدون ريسك يا با ريسك باشند. در شرايط ايدهآل، دارايي ها و بدهي ها بايد تطابق داشته باشند.
تركيبي از سهام عادي، سهام ممتاز و زير مجموعههاي مرتبط با آن، سود انباشته و بدهيهاي بلندمدت كه واحد تجاري جهت تامين مالي داراييهاي خود از آنها استفاده ميكند (نوروش و شيرواني، ۱۳۷۹).
برونن و مايرز اين چنين ميگويند:
در بررسي ساختار سرمايهي شركت ها تلاش ميشود تا تركيب منابع مالي مختلف مورد استفادهي آنها در تامين مالي فعاليت ها و سرمايهگذاريهاي مورد نياز، تبيين شود.
نيز ميتوان گفت كه تعيين ساختار سرمايه مشخص كردن تركيب منابع مالي هر شركت به منظور بيشينهسازي ثروت سهامداران آن است (نوو، ۱۳۸۱)؛ زيرا از آنجا كه هزينه سرمايه شركت تابعي از ساختار سرمايه آن تلقي ميشود (باقرزاده، ۱۳۸۲)، انتخاب ساختار سرمايهي مطلوب موجب كاهش هزينه سرمايه و ارزش بازار آن ميشود (مدرس و عبداللهزاد، ۱۳۷۸).
با توجه به تعاريف گفته شده، ساختار مالي بيانگر طرف چپ ترازنامه است. عددهاي ساختار سرمايه را معادل ساختار مالي ميدانند و برخي با اين ديدگاه ميان اين دو تمايز قائل ميشوند كه ساختار سرمايه، منابع تامين مالي بلند مدت شركت ميباشد. از آنجا كه بدهي جاري صرف امور جاري شركت ميشود، تاثير به سزايي بر بازده حقوق صاحبان سهام و در نتيجه ارزش شركت ندارد. به تعبيري ساختار سرمايه شركت معرف وجوه بلند مدت مورد استفاده ميباشد (مشايخ، ۱۳۸۵ ص ۱۷۶)
ساختمان سرمايه يك شركت رابطه نزديكي با هزينه سرمايه آن دارد. ساختمان سرمايه يا ساختار سرمايه، تركيب منابع وجوه بلندمدت مورد استفاده شركت سات و تغيير اين تركيب موجب تغيير هزينه سرمايه ميشود. هدف اصلي از تصميمات ساختار سرمايه ايجاد تركيبي مناسب ازمنابع وجوه بلندمدت به منظور حداقلسازي هزينه سرمايه شركت و از آن طريق، حداكثر كردن ارزش بازار شركت ميباشد. اين تركيب، ساختار سرمايه بهينه ناميده ميشود. اما در وجود ساختار سرمايه بهينه، نظرات متفاوتي وجود دارد و تاكيد اصلي اين نظرات آن است كه آيا شركت واقعا ميتواند با تركيب وجوه مورد استفاده بر نحوه ارزيابي و هزينه سرمايه شركت تاثير بگذارد؟
مديريت مالي عبارت است از مديريت بر منابع و مصارف سرمايه، به طوري كه ثروت سهامداران به حداكثر برسد.
مديريت مالي از يك سو مديريت بر منابعي است كه شركت بكار گرفته، اين منابع عبارتند از وجوهي كه صاحبان سهام به صورت سرمايه در اختيار شركت قرار دادهاند و يا وامها و بدهيهايي است كه شركت در اختيار دارد (ساختار سرمايه) از سوي ديگر مديريت بر مصارفي است كه از محل اين منابع مالي فراهم گرديده است. منابع سمت چپ ترازنامه را تشكيل ميدهد و مصارف نيز سمت راست ترازنامه را كه شامل دارايي هايي مانند دارايي جاري، دارايي ثابت، سرمايهگذاري و يا ساير دارايي ها است.
ساختار سرمايه و هدف هاي مديريت مالي
………………………..
……………………….
………………………
دیدگاهی بنویسید