مبانی نظری وپیشینه تحقیق مهارتهای زندگی
مبانی نظری وپیشینه تحقیق مهارتهای زندگی
مهارتهای زندگی
۲-۱پیش درآمد
مهارت توانایی حل مشکلات فرا روی انسان،تاثیرسازنده ای درایجاد اعتمادبه نفس وکسب آرامش آدمی دارد وبه انسان نیرویی ویژه وانگیزه ای مناسب برای مواجهه سازنده با مشکلات هدیه می نماید.
حل مساله از نظر دانشمندان دربالاترین سطخ فعالیت های شناختی انسان قراردارد ونیازمند یک سلسله فعالیتهای تخصصی وداشتن بسیاری از توانمندیهای شخصیتی است.برخی مسائل رودر روی آدمی دارای راحل های ساده متاثر از تجربیات ودانسته های قبلی آدمی است اما آن دسته از مسائل که به سادگی قابل حل نیستند موید آنند که یافتن راحل درحوزه دانش وتجربه فرد نیست،لذاباید اطلاعات جدیدی فراهم آید.مفهوم صحیح مشکل ارائه شود وبه مشکل وراه حل مشکل به صورت عمیق نگریسته شود.ویا اینکه از اطلاعات پیشین درترکیبی تازه ومتناسب باموقعیت جدید بهره گرفته شود.(دریر وهمکاران[۱]،۲۰۱۷).
مسائل ومشکلات بسیاری در زندگی انسان وجود دارد که نیازمند تلاش برای کنار آمد با آن وحل آنهاست.زندگی بدون مشکل واسترس وجود ندارد ودر واقع آنچه در شکل سختی یا مشکلات زندگی تجربه می شود،چهره واقعی ومنطقی زندگی است.وجود مشکل در زندگی امری طبیعی است.هنر زندگی در توانایی ومهارت درحل مشکلات وکنار آمدن با آنهاست.درواقع خوشبختی انسان درآن نیست که با هیچ مشکل ومساله ای روبرو نشود بلکه در آن است که به هنگام رویارویی با آنها مهارت وتوانایی حل آنها را داشته باشد.
بعضی از افراد در مقابل کوچکترین مساله ومشکل دچار ناراحتی،تنش وپریشانی می گردند وقادر به برطرف آن نیستند.این گونه افراد مستعد انواع آسیب های روانی،رفتاری واجتماعی هستند که با بحران های بسیارسختی روبرو می شوند وتوانایی آن را دارند که با موفقیت آنها را پشت سر بگذارند.یکی از دلایلی که آنها را توانمند می سازد وامکان موفقیت را دربحران ها فراهم می آورد این است که از روشهای صحیحی جهت حل مسئله استفاده می کنند.درحالیکه افرادی که به هنگام رویارویی با مشکلات دچارپریشانی می شوندفاقد این توانایی می باشند.اینگونه افراد درصورت وجود مشکل خود راضعیف یا بی کفایت می دانند،خود را سرزنش می کنند،بدون تفکروتحمل وعجولانه عمل می کنند ویا ازمشکل فرار می کنند وقدرت تفکر در مورد راه حل های مناسب تر وسازگارانه تر را ندارند.(دریروهمکاران،۲۰۱۷).
۲-۲ تعریف مهارت
مهارت یعنی داشتن توانایی های لازم برای انجام صحیح کار.فرد ماهر به کسی گفته می شودکه توانایی انجام یک کار را به شکلی صحیح ودرست داشته باشد.برای اینکه بتوان گفت کسی در کاری مهارت دارد لازم است که دو علمل زمان وخطا نیز در نظر گرفته شود.به عنوان مثال راننده ماهر کسی است که برای رسیدن به مقصد حداقل زمان را صرف نموده وکمترین خطا را نیز مرتکب شود.با یک تایپیست ماهر کسی است که با آموزش وتمرین می تواند به راحتی و به نحو احسن ودر کمترین زمان مطالب را تایپ نماید وکمترین اشتباه تایپی را نیز داشته باشد.می توان گفت برای رسیدن به مهارت درامری هم بایداز دانش کافی در آن امر آگاه بود وهم با تبدیل وتداوم آن دانش را به رفتار وعمل تبدیل نمود.پس اصل واساس مهارت آموزی آن است که دانش یاد گرفته شده مورد تمرین وممارست قرار گیرد.
در بحث مهارتهای زندگی آن دسته از مهارت ها وتوانایی ها مطرح می باشد که آموختن وعمل به آن برای یک زندگی موفق لازم وضروری می باشد.با کسب این مهارت ها فرد در زندگی دچار کمترین مشکلات شده ومی تواند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرده ودر حداقل زمان مسائل خود را حل کرده وتصمیمات مناسب را اتخاذ نماید.(طارمیان ،۱۳۷۸).
۲-۳ مفهوم وتعریف مهارتهای زندگی
مهارت های زندگی مهارتهای اجتماعی هستند که کودکان ونوجوانان باید آن ها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود وانسانهای دیگر وکل اجتماع بطور موثر ،شایسته ومطمئن عمل نمایند.(نیک پرور،۱۳۸۱).
طارمیان وهمکارانش در مقاله ای مهارت های زندگی را مجموعه ای از توانایی هایی که زمینه سازگاری ورفتار ومفید را فراهم می آورند،تعریف کردند.آن ها معتقدند این توانایی ها فرد را قادر می سازدتا مسئولیت نقش های اجتماعی خود را بپذیرند وبدون لطمه زدن به خود ودیگران،خواسته ها،انتظارات ومشکلات روزانه خود نموده وبه ویژه در روابط بین فردی به شکل موثری عمل نمایند.
(موریس ایی.الیاس از دانشگاه راتگرز امریکا ومولف کتاب «تصمیم گیری های اجتماعی ورشد مهارتهای زندگی»مفهوم عام از مهارت زندگی می دهدو می گوید:مهارت زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب وموثر،انجام فعالیتهای اجتماعی،انجام تصمیم گیری صحیح وحل تعارض ها وکشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود ودیگران صدمه زند.(نیک پرور،۱۳۸۱).
موسسه بریتانیایی تاکاد[۲]تعریف دیگری از مهارت های زندگی را به شکل زیرارائه می دهد:
مهارتهای شخصیتی واجتماعی که کودکان ونوجوانان باید آنها را یاد بگیرندتا بتوانند در مورد خود وانسانهای دیگر وکل اجتماع به طور موثروشایسته ومطمئن عمل نمایند.دهستانی مهارتهای زندگی را مجموعه ای از مهارتها وشایستگی های فردی وگروهی می داندکه افراد را برای زیستن در این هزاره توانمند می سازد.همزمان با یادگیری تسلط واستمرار در این مهارت ها،فرد علاوه بر رسیدن به آرامش وتعادل در زندگی فردی واجتماعی،به ایفای نقش در زندگی خود می پردازد وبا مسئولیت پذیری وپاسخگویی مناسب به نیازهای فردی واجتماعی زندگی انسان امروز،الگوی متفاوتی از زندگی یک انسان آگاه،آزاد،مسئولیت پذیرو تجربه گرا را به نمایش می گذارد.
۲-۴ نظریه های مربوط به مهارت های زندگی
۲-۴-۱ نظریه یادگیری اجتماعی بندورا
پایه مطالبی گه در آموزش مهارت های زندگی به کار برده می شوداطلاعاتی است که از نحوه یادگیری کودکان ونوجوانان از طریق مشاهده رفتاردیگران وپیامدهای آن بدست می آیدودر واقع مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی بندورا[۳](۱۹۹۷)می باشد.در مکتب رفتار گرایی رادیکال برای پیش بینی وکنترل رفتار،به حالات ذهنی نقش تعیین کننده رفتار داده نشده ولذا در فعالیت های عملی برای تغییر رفتار فرد،بیشتر تغییر در عوامل محیطی هدف بوده است نه حالات ذهنی وفرایندهای شناختی.رفتار گرایان شناختی وطرفداران نظریه یادگیری اجتماعی مانند ماهونی[۴] وآرنکوف[۵] (۱۹۸۷)وبندورا(۱۹۷۷) معتقد هستند که در فعالیت های درمانی احساس وادراک وتفکر فرد نیز باید تجزیه وتحلیل گردد.در نظریه یادگیری اجتماعی فرضی برای این است که عوامل محیطی وفرایندهای درونی مشترک رفتار فرد را کنترل می کند.این نظریه هم به کنترل بی چون وچرای محیطی که مورد تایید رفتار گرایان است ایراد می گیردوهم به اراده کاملا آزادخارج از قید وشرط عوامل محیطی که مورد اعتقاد انسان گرایان و روانشناسان شناخت گرا می باشد.روانشناسان نظریه یادگیری اجتماعی می گویند:مردم به مشاهده محیط اجتماعی می پردازند.اطلاعات لازم را کسب می کنند.انتظاراتی برای خود می سازندوبعد دست به انتخاب می زنندتا پاداش محیطی را به حداکثربرسانند.از یپامدهای نا مطلوب اجتناب می کنندودر ضمن احساس رضایت خاطر می نمایند.این روانشناسان انسان را عنصری فعال می دانندکه به حل مسئله می پردازد،هوشمند است ودارای اختیارات وصاحب کنترل درونی است اما درعین حال به موقعیت های محیطی نیز حساس است واز آنه تاثیر می پذیرد(سیف،۱۳۷۲ )
۲-۴-۲ نظریه های شناختی عاطفی
زیر شاخه نظریه ههای شناختی–عاطفی یعنی نظریه متکی براستدلال (اجزن[۶] وفیش[۷] بین ۱۹۸۰)ونظریه طرح ریزی شده به طور خلاصه شرح داده می شود.
۲-۴-۳ نظریه عملی متکی بر استدلال
در این نظریه ارتباط میان اطلاعات ونگرش ها از یک سو ونگرش ورفتار از سوی دیگرمد نظر است.
دوفرض در این نظریه عبارتند از:
الف)اکثر رفتارهای انسان تحت کنترل او می باشد وبا توجه به نیات ویاازطریق کلام قابل پیش بینی است.
ب)انسانها به نحو معقولانه عمل می کنندوپیش از اجرای عمل،اطلاعات منتایج عمل خود را در نظر می گیرند(مهریاروکاربالو[۸]،۱۹۹۰،به نقل از طارمیان ،۱۳۷۸).
نگرش افراد درباره رفتار |
قصد وتصمیم |
رفتار |
هنجارها |
۲-۴-۴-نظریه رفتار طرح ریزی شده
اجزن(۱۹۸۸و۱۹۸۵)ادعا کرده است که در رقتار فرد سه سازه موثر است یعنی علاوه بر نگرش وهنجارها،عامل سومی تحت عنوان کنترل رفتاری ادراک شده[۹] یابه تعبیر بندورا خود اثر بخشی[۱۰] ودر دیدگاه راتر[۱۱] منبع کنترل از اهمیت بسزایی برخوردار است(طارمیان،۱۳۷۸).
کنترل رفتاری ادراک شده یا خود اثر بخشی بدان معنا می باشدکه اگر فرد نگرش مثبت در مورد یک رفتار داشته باشدو انتظار تایید آن را نیز از دیگران داشته باشد،در صورتی که احساس کنداجزای آن رفتارفراتر از توانایی وکنترل اوست آن را انجام نمی دهد.
نگرش افراد درباره رفتار |
هنجارها |
کنترل رفتار ادراک شده (خود اثر بخشی) |
۲-۴-۵ نظریه یادگیری شناختی نوین
۲-Fish
۳- Mehryar & Carballo
۴-Perceived Behavioral controh
۵-Self-Effieacy
۶-Ratter
……………………..
……………………….
دیدگاهی بنویسید