مبانی نظری فرهنگ سازمانی

مبانی نظری فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی

مفهوم فرهنگ

در آثار کهن ایران واژه فرهنگ به معنی ادب و تربیت به‌کاررفته است که با پسوند “ستان”، به‌صورت فرهنگستان و به معنی دبستان، و مکتب آمده است. مفهوم فرهنگ، از واژه‌هایی است که در جامعه‌شناسی متولدشده و به علم مدیریت راه‌یافته و در وادی مدیریت در چهره سازمان و کارکنان آن، مورد بررسی قرارگرفته است (فیض پور و همکاران، ۱۳۸۹).

فرهنگ واژه‌ای است که علمای علم اجتماع و پژوهشگران رشته مردم‌شناسی آن را به کار می‌برند. این واژه از گسترش وسیعی برخوردار است و آن‌چنان مفید واقع‌شده که آن را در سایر علوم اجتماعی نیز به کار می‌برند. توجه انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان و فلاسفه به فرهنگ و فرهنگ‌شناسی سبب ارائه تعاریف گوناگونی از این مقوله مهم انسانی شده است، به‌نحوی‌که گفته می‌شود تاکنون بیش از ۳۰۰ تعریف از فرهنگ ذکرشده است.

واژه فرهنگ از دو جزء ” فر” و “هنگ” تشکیل‌شده است. ” فر” به معنی نیروی معنوی، شکوه، عظمت، جلال و درخشندگی است. علاوه بر این ” فر” پیشوند است که در این صورت به‌جای معنی جلو، بالا و پیش می‌نشیند. در اینجا ” فر” در معنی پیشوند به‌کاربرده می‌شود. “هنگ” از ریشه اوستائی Thanga (سنگ) به معنی کشیدن، سنگینی، وزن، گروه و وقار می‌باشد. معنی ترکیبی این دو واژه بیرون کشیدن و بالا کشیدن است که منظور از آن بیرون کشیدن مجموع دانستنی‌ها و نیروها و استعدادهای نهفته افراد یک ملت برای پربار کردن پدیده‌ها و خلاقیت‌های ناشناخته آدمی است.

در اصطلاح بین‌المللی واژه کالچر (Culture)، از واژه لاتینی کالچورا (Cultura)، گرفته‌شده که خود از کالچورر(Culturer)، به معنی پروراندن، رویاندن، باروری و یا پرداخت و آرایش زمین و درخت است. اصطلاح اگریکالچر (Agreculture)، به معنی کشاورزی از همین ریشه است.

فرهنگ اساساً مقوله‌ای بشری است، در نتیجه هر دانشی که درصدد مطالعه آن برآید، ناچار است جنبه‌های مختلف موجود در حیات و افعال و عملکرد بشر را که در این مقوله تبلور ضمنی یافته است، موردنظر قرار دهد. فرهنگ به‌عنوان یک کلمه مفهومی، هزاران سال توسط مردم شناسان، جامعه شناسان، تاریخ نویسان و فلاسفه مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. مفهوم فرهنگ در ایران پیشینه طولانی دارد، و این امر را می‌توان در بررسی و مطالعه آثار نویسندگان و پژوهشگران این سرزمین بدست آورد.

یکی از مبانی اساسی علوم رفتاری با رشته انسان‌شناسی آغاز می‌شود و یکی از رشته‌های فرعی انسان‌شناسی، انسان‌شناسی فرهنگی است که با مطالعه رفتار سازمانی ارتباط نزدیک دارد. انسان‌شناسی فرهنگی با رفتار مکتسبه انسان‌ها که از فرهنگ آن‌ها تأثیر می‌گیرد و نیز با فرهنگ متأثر از این رفتار سروکار دارد. درواقع بدون فهم عمیق ارزش‌های فرهنگی جامعه نمی‌توان رفتار سازمانی را به درستی فهمید.

نقشی که فرهنگ در رفتار انسان ایفا می‌کند، یکی از مهم‌ترین مفاهیمی است که در علوم رفتاری وجود دارد؛ هرچند تاکنون به‌طور کامل مورد ارزیابی قرار نگرفته است. فرهنگ آنچه را که انسان یاد می‌گیرد و نیز نحوه رفتار او را تعیین می‌کند. در مورد چگونگی بوجود آمدن فرهنگ باید ذکر شود که فرهنگ پدیده‌ای است که از خواسته‌های طبیعی و نیروهای اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. جغرافیای منطقه، تاریخ و رویدادهای قوم، زبان و ادبیات رایج در میان مردم، دین و مذهب، اقتصاد و شیوه معیشت مردم در پیدایش فرهنگ اثر گذاشته و در ترکیبی سازگار با یکدیگر، مجموعه‌ای از ارزش‌ها و باورهای چیره را پدید می‌آورند که بر رفتار انسانی تأثیر می‌گذارد و ارتباط میان مردم را آسان می‌سازد (کاویانی، ۱۳۹۰).

کاربرد اصلی فرهنگ در دو زمینه است. در یک زمینه، فرهنگ در گسترده‌ترین معنی می‌تواند به فرآورده‌های تمدنی پیچیده و پیشرفته اشاره داشته باشد که چنین معنایی به مواردی مانند ادبیات، هنر و فلسفه، دانش و فن شناسی بازمی‌گردد و آشنایی و برخورداری از ظرافت‌های زندگی و قدرشناسی و خشنودی برگرفتن از آن‌ها را نمایان می‌سازد. ازاین‌رو فرهنگ در این معنی به فرهیختگی انسان اشاره دارد و آموختگی‌های وی را نشان می‌دهد. فرهنگ در این معنا همان Education یا Civilization می‌باشد. در زمینه دیگر، فرهنگ از سوی مردم شناسان و دیگر کسانی که انسان را بررسی می‌کنند به کار می‌روند و در این معنی به آفریده‌های اندیشه، عادات و اشیا مادی اشاره دارد که در پی انباشت آن‌ها سازگاری پیچیده‌ای بین انسان و محیط طبیعی وی پدید می‌آید، که در این معنا فرهنگ همان Culture است. به سخن دیگر فرهنگ به کلیتی پیچیده از اندیشه‌ها و چیزها اشاره دارد که انسان در تجربه گذشته خود پدید آورده است و همه باورها، ارزش‌ها، آرمان‌ها، هنرها و فنون و آداب جامعه را در برمی‌گیرد و ساخت و کیفیت کاری را نمایان می‌سازد. فرهنگ برای جامعه انسانی همان حکمی را دارد که شخصیت برای فرد انسان دارد (فیض پور و همکاران، ۱۳۸۹).

فرهنگ عامل مهمی است که تعیین‌کننده دیدگاه‌ها و اقدام‌های مدیریتی است و بر عملکرد مدیریت اثر می‌گذارد. آشنایی با ویژگی‌های سایر فرهنگ‌ها و پاسخگویی به این پرسش که فرهنگ چرا و چگونه بر رفتار اثر می‌گذارد، از اساسی‌ترین مسائلی است که مدیریت شرکت‌ها و سازمان‌ها با آن مواجه‌اند. اساساً فرهنگ عامل تعیین‌کننده رفتار و ابزاری لازم برای درک فراگیر مدیریت است. به‌طورکلی فرهنگ به نوع درک انسان از جهانی که در آن زندگی می‌کند اشاره دارد. رونن (Ronen) معتقد است فرهنگ معرف دیدگاه‌ها و رفتار است. به‌عبارت‌دیگر، فرهنگ بیانگر روش مشترک بودن، ارزیابی کردن و انجام دادن است که از یک نسل به نسل دیگر منتقل می‌شود. فرهنگ دربرگیرنده مفهومی اخلاقی است و مشخص می‌سازد که برای هر گروه چه چیز درست یا نادرست است. فرهنگ، عامل مشترک در مورد همه اعضای یک گروه است و بنیان اساسی زندگی اجتماعی و گروهی به شمار می‌آید. به گفته هافستد (Hofstede) اساس فرهنگ، برنامه‌ریزی فکری جمعی است. درواقع فرهنگ در میان اعضای یک منطقه، جامعه یا گروه مشترک است و وجه افتراق آن‌ها با اعضای دیگر مناطق، گروه‌ها و ملت‌ها شمرده می‌شود (ایران زاده،۱۳۷۷).

  • تعریف فرهنگ

هر جامعه‌ای بوسیله فرهنگ خاصی تعریف و پایه‌ریزی می‌شود. فرهنگ مهم است زیرا هر اقدامی بدون آگاهی از نیروهای فرهنگی ممکن است پیامدهای پیش‌بینی‌نشده و ناخواسته‌ای داشته باشد (فقهی فرهمند، ۱۳۸۸).

تعاریف اولیه فرهنگ را ویژگی‌هایی نشان می‌داد که انسان‌ها را از دیگر گونه‌ها متمایز می‌کرد. تیلور (Tylor)، انسان‌شناس اجتماعی بریتانیایی در سال ۱۹۸۱، فرهنگ را چنین تعریف کرده است: ” مجموعه‌ای درهم‌تنیده که شامل دانش، باور، هنر، اصول اخلاقی، قانون، آداب‌ورسوم و دیگر توانایی‌ها و عادات کسب‌شده توسط انسان به‌عنوان عضوی از جامعه می‌باشد”  (دانایی‌فرد، ۱۳۸۹).

فرهنگ همانند بسیاری از مفاهیم علوم انسانی، معانی و تعاریف متعددی دارد، جامعه‌شناسان، مردم‌شناسان و صاحب‌نظران که در حیطه اجتماع به تحقیق و تفحص پرداخته‌اند تعاریف متعددی را از این مفهوم ارائه نموده‌اند:

  • در فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ عبارت است از دانش، ادب، علم، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت؛
  • فرهنگ دسته‌ای از ارزش‌ها، باورها، درک مشترک، تفکر و هنجارهای رفتاری مشترک است که همه اعضای جامعه در آن هستند. فرهنگ را نمی‌توان دقیقاً تعریف کرد اما می‌توان آن را درک و احساس کرد. فرهنگ به‌طور آشکار و نا آشکار رفتارها را در جامعه جهت می‌دهد و یقیناً روی تصمیم‌گیری تأثیر دارد (Mobley et al., 2017).
  • به عقیده دیویدسون[۱] (۲۰۱۶) “فرهنگ الگویی از ارزش‌ها و باورهای مشترک است که به اعضای یک سازمان معنی و مفهوم می‌بخشد و برای رفتار آن‌ها در سازمان دستورالعمل‌های لازم را فراهم می‌آورد” (فیض پور و همکاران، ۱۳۸۹)؛
  • فرهنگ را می‌توان مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی‌های اعتقادی اعضای یک جامعه معین تعریف کرد. همچنین فرهنگ مجموعه به‌هم‌پیوسته‌ای از شیوه‌های تفکر، احساس و عمل است که کم‌وبیش مشخص است و توسط تعداد زیادی از افراد فراگرفته می‌شود و بین آن‌ها مشترک است و به دو شیوه عینی و نمادین به کار گرفته می‌شود تا این اشخاص را به یک جمع خاص و متمایز مبدل سازد (خلج، ۱۳۸۶)؛ و
  • تعریف کنونی فرهنگ می‌تواند چنین باشد: “دانش مکتسبه‌ای که انسان برای تعبیر و تفسیر تجربه و ایجاد رفتار اجتماعی مورداستفاده قرار می‌دهد، فرهنگ نامیده می‌شود.” در تعریف اخیر، هم محتوا و هم مفهوم فرهنگ مورد تأکید قرارگرفته و انطباق آن با رفتار سازمانی زیادتر است (فیض پور و همکاران، ۱۳۸۹).

در جدول ‏۲‑۱ خلاصه‌ای از تعاریف متعدد فرهنگ و ارائه‌کنندگان آن‌ها ارائه‌شده است.

جدول ‏۲‑۱تعاریف مختلف فرهنگ و ارائه‌کنندگان آن‌ها (ایران زاده، ۱۳۷۷)

تعریفمنبع
یک نظام اعتقادی که بین افراد جامعه مشترک استJ.C.Sender
ارزش‌های قوی که به‌طور گسترده مشترک استC.O.Reilly
کاری که ما در جامعه انجام می‌دهیمT.E Deal & A.A.Icenndy
برنامه‌ریزی جمعی ذهنG.Hofstede
برداشت‌های جمعیJ. Van mannen
مجموعه‌ای از باورهای مشترک و دائم از طریق ابزارهای متنوع نمادی منتقل می‌شود که در زندگی افراد ایجاد معنی و مفهوم می‌کندJ. M. Kouzes & B.Z, Psoner
یک سلسله از ارزش‌های مشترک و مسلط و هم‌بسته‌ای که با مفاهیم نمادی چون داستان‌ها، اسطوره‌ها، تکیه‌کلام‌ها و ضرب‌المثل‌ها منتقل می‌شودJ. M. Kouzes & B.Z, Psoner
دانش، ادب، علم، معرفت، تعلیم و تربیت و آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملتفرهنگ فارسی عمید
الگوی اندیشه و رفتارT.Peters & R.ll.waterman

 

از تعاریف فوق یک وجه مشترک می‌توان یافت و آن وجود یک سلسله از باورها و اعتقادات عجین شده در انسان است که ضمیر ناخودآگاه او را هدایت می‌کند.

 

 

 

  • خصوصیات اصلی فرهنگ

خصوصیات فرهنگ متعدد است و تنها با توسل به پیکره عناصر می‌توان به شناخت عمیق آن دست‌یافت. برای ارائه تصویری از خصوصیات فرهنگ به چند مورد آن اشاره می‌شود (خلج، ۱۳۸۶):

  1. اکتسابی بودن؛
  2. اشتراکی بودن؛
  3. قابلیت انتقال؛ و
  4. تطبیقی بودن.

اکنون به توضیح مختصری از خصوصیات فرهنگ می‌پردازیم:

  • اکتسابی بودن فرهنگ بدین معناست که فرهنگ، مقوله‌ای موروثی نیست بلکه اکتسابی است و از راه آموختن و تجربه کسب می‌شود؛
  • اشتراکی بودن به ماهیت اجتماعی بودن فرهنگ اشاره دارد زیرا فرهنگ کاملاً جمعی است و افراد در آن سهمی دارند. هر فردی به‌عنوان عضوی از اعضای یک گروه، یک سازمان یا یک جامعه در فرهنگ سهیم است. برای یک فرد یک فرهنگ خاص وجود ندارد؛
  • قابلیت انتقال فرهنگ بدین موضوع اشاره دارد که فرهنگ از یک نسل به نسل دیگر انتقال می‌یابد؛ و
  • تطبیقی بودن یعنی فرهنگ بشر نسبت به تغییر یا تطابق بستگی دارد. درست مثل تطابق ژنتیکی جانوران در طی تطابق اجباری با محیط.

…………………………….

………………………………

……………………………….

مراحل خرید فایل دانلودی
اگر محصول را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

10 + شانزده =

0